2 - زياده روى در نعمتها - یکصد موضوع، پانصد داستان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

یکصد موضوع، پانصد داستان - نسخه متنی

علی اکبر صداقت

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

2 - زياده روى در نعمتها

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم
هارون الرشيد پنجمين خليفه عباسى روزى به گوشت جزور يعنى شتر جوان كه وارد ماه ششم شده باشد ميل پيدا
كرد.

آشپز هر روز غذايى از گوشت آن شتر تهيه كرد و كنار غذاهاى چندين رقم سفره خليفه مى گذاشت .

روزى هارون لقمه اى از غذاى گوشت جزور را برداشت و بر دهان گذاشت ، جعفر برمكى وزير هارون خنديد.

هارون گفت :
چرا مى خندى ؟

اصرار كرد تا علت خنده را بگويد، جعفر گفت :

آيا مى دانى اين لقمه چقدر تمام
شد؟

هارون گفت :
نه ، چقدر تمام شده ؟

جعفر گفت :
صد هزار درهم .

هارون گفت :
يعنى چه ؟

چطور ممكن است . جعفر برمكى گفت :

فلان روز كه ميل به گوشت شتر جزور كردى ، چنين
گوشت در دسترس نبود، از آن روز تا به حال دستور دادم هر روز يك شتر جوان ذبح كنند و گوشتش را بپزند، تا
هر وقت شما ميل به آن كردى آماده باشد.

امروز شما ميل پيدا كرديد، تا كنون 400 هزار درهم صرف خريدارى شتر جزور كردم ، از اين رو مى گويم :

اين
لقمه اينقدر تمام شده است (768).

3 - شكر نعمت

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم

ابوهاشم جعفرى گفت :

دچار مضيقه و تنگناى شديدى شدم ، پس به خدمت امام هادى عليه السلام رسيدم ، چون
اجازه ورود و نشستن داد و من نشستم فرمود:

اى ابوهاشم كداميك از نعمتهائى را كه خداوند به تو ارزانى
داشته ، مى خواهى شكرش را بجاى آورى ؟ كه شكر نعمت نعمتت افزون كند.

ابوهاشم گويد:

من بهت زده شدم و ندانستم چه بگويم ؟ امام عليه السلام خود آغاز به توضيح دادن نمود و
فرمود:

ايمان را روزى تو قرار داد، پس تو را بر طاعتش يارى فرمود؛ قناعت را روزى تو قرار داد، پس ترا از
تشريفات زندگى و زياده روى مصون داشت .

سپس فرمود:

اى ابوهاشم از آنروز باين گونه آغاز سخن كردم كه پنداشتم مى خواهى در نزد من شكايت كنى كه
چه كسى با تو چنين كرده (ترا در مضيقه قرار داده ) و من دستور دادم يك صد دينار به تو داده شود، پس آن را
بگير(769).

4 - دل كندن از نعمت دنيا

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم

منصور دوانيقى روزى به عمرو گفت :

مرا پندى بده !

گفت :
از ديده گويم يا از شنيدنيها؟

منصور گفت :
از چشمت ديدى بگو.

عمرو گفت :
چون عمر عبدالعزيز وفات يافت او را يازده پسر ماند و ارث او
هفده دينار بود كه هر پسرى را هيجده قيراط شد.

هشام بن عبدالملك چون وفات كرد او را هم يازده پسر بود كه هر يك از ايشان را هزار هزار (يك ميليون )
دينار ميراث رسيد.

پس از مدتى كوتاه ، پسر عمر بن عبدالعزيز را ديدم كه به يك روز صد اسب در راه خداى عزوجل بخشيد، و از
پسران هشام يكى را ديدم كه بر راه نشسته بود و از خلق صدقه مى خواست .

اگر عاقل تاءمل كند داند كه به دنيا و نعمت او نبايد دل بست كه تغييرپذير است .(770)

5 - نعمت واقعى چيست ؟

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم

نويسنده امام رضا عليه السلام بنام ابراهيم بن عباس گويد:

در خدمت امام بوديم كه يكى از فقها سئوال
كرد معنى نعيم در آيه شريفه (در آنروز از نعمت سئوال خواهيد شد(771) ) آب سرد است .

امام با صداى بلند فرمود:

اينطور تفسير مى كنيد؟! و هر كسى به نوعى تفسير مى نمايد يكى مى گويد:

منظور
آب سرد است ، بعضى گويند:

مراد خواب است ، عده اى گويند:

غذاى خوش طعم است !!

همانا پدرم از پدرش حضرت صادق عليه السلام نقل فرمود كه با ناراحتى امام به عده اى كه اينطور تفسير
مى كردند، فرمود:

هرگز خدا چيزهائى كه به مخلوق تفضل فرموده سئوال نخواهد كرد و منت نمى گذارد، اين
كار از مخلوق ناشايست است كه از غذا و آب و چيزهائى ديگر به ديگران داده منت گذارد، چگونه مى توان
بخداى بزرگ نسبت داد چيزى را كه براى مردم شايسته نيست .

ولى نعيم (772) دوستى و ولايت بما خاندانست كه خداوند بعد از توحيد و نبوت از آن سئوال خواهد كرد، بنده
اگر به لوازم ولايت و محبت وفا كند به نعمتهاى بهشت كه زوال ندارد ميرسد.(773)

/ 259