5- قانون چنگيزخان - یکصد موضوع، پانصد داستان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

یکصد موضوع، پانصد داستان - نسخه متنی

علی اکبر صداقت

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

5- قانون چنگيزخان

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم

چنگيزخان مغول ، قوانينى چند وضع كرد كه مردم به آن عمل كنند، يكى آن بود كه كسى گوسفند و يا حيوان
ديگرى را بخواهد بكشند بايد گلوى آنرا بگيرد و خفه كند، ذبح با كارد ممنوع است كسى اين كار را كند سرش
از تن جدا كنند.

يكى از مسلمانان در همسايگى شخص مغول خانه داشت و آن مغول با او بد بود. روزى ديد همسايه مسلمان
گوسفند خريده ، پيش خود گفت حتما با كارد آنرا ذبح خواهد كرد. رفت دو نفر از دوستان خود را براى شهادت
پشت بام برد و آن مسلمان گوسفند را ذبح كرد؛ آن مغول و دوستانش وارد خانه مسلمان شدند؛ با گوسفند ذبح
شده او را گرفتند به حضور چنگيزخان بردند.

چنگيز از آن سؤ ال نمود كه مسلمان در كوچه اين كار را كرده يا توى خانه ؟

گفت :

درون خانه ، گفت شما كجا ديديد؟

گفت :
از بالاى پشت بام ديديم .

چنگيز گفت :
حكم ما در ميان كوچه و بازار انجام نشد، امور پنهانى زياد و خداوند عالم است ، و همه
خلافهاى پنهانى را مى پوشاند؛ بعد به جلاد گفت :

سر از بدن اين مغول جدا كنيد تا ديگر كسى به خانه
همسايه نگاه نكند.(826)

4 :


هدايت

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم

قال الله الحكيم :

( و يزيد الله الذين اهتدوا هدى ) (مريم :
آيه 76)

خدا هدايت يافتگان را بر هدايتشان مى افزايد.

قال رسول الله صلى الله عليه و آله :

(يا على ) لئن يهدى الله على يدك رجلا خير لك مما طلعت عليه الشمس
(827)

اى على اگر خدا بوسيله تو مردى را هدايت كند براى تو باندازه آنچه آفتاب بر آن مى تابد، خير قرار
داده است .

شرح كوتاه

خداوند وقتى اين عالم را خلق كرد و بنى آدم را در آن جاى داد، ناگزير هاديان بزرگ براى هدايت خلقش
فرستاد، و كتابهاى آسمانى نازل فرمود تا خلائق به صراط مستقيم بروند و از لغزش و انحراف در امان
باشند.

بعضى هدايتها مستقيم است مانند هدايت پيامبر و اولياء خالص الهى به جذبات ، و اكثر هدايتها بواسطه
افراد و صاحبان نفس و پدر و مادر و كتابهاى خوب و بعضى وقايع و حوادث اتفاق مى افتد.

هر گوينده اى هدايت گر نيست و هر نفسى قابليت راه راست رفتن را ندارد، بهر تقدير راه سعادت بسيار و
خواهان آن كم و عزمها در احياى صراط متزلزل است .(828)

/ 259