4 : قيامت - یکصد موضوع، پانصد داستان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

یکصد موضوع، پانصد داستان - نسخه متنی

علی اکبر صداقت

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

4 :


قيامت

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم

قال الله الحكيم :

( انما توفون اجور كم يوم القيامة ) (آل عمران :
آيه 185)

همانا روز قيامت همه به مزد اعمال خود كاملا خواهند رسيد.

امام على عليه السلام :

ان الخلق لامقصر لهم عن القيامة (637)

مردم را از قيامت جاى رهايى نيست .

شرح كوتاه

همه آدميان در روزى پس از برزخ ، براى ثواب و عقاب جمع مى شوند و حاكم آنروز خداوند است . به نيكوكاران
جزاى خوب و به بدكاران عقاب مى دهد.

عده اى كه در دنيا تكذيب حقايق كردند، ملائكه آنها را به سوى عذاب مى برند، و آنان كه براى دين خدا
زحمت كشيدند و از معاصى خود را نگه داشتند، آنها را بسوى بهشت مى برند.
آنروز قيامت است و كسى نتواند اعتراض كند؛ چه آنكه ملكوت است و همه اعمال ثبت شده است و هيچ يك چيزى
از كردار دنيوى پوشيده نيست تا اعتراض كند.

1- داد خواه قيامت

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم

جعفر طيار برادر امير المؤ منين عليه السلام همراه 82 نفر از مسلمين در سال پنجم بعثت ، از مكه به سوى
كشور حبشه مهاجرت نمودند، تا هم از آزار مشركان در امان باشند، و هم اسلام را در حبشه ، تبليغ كنند.

اين مهاجران در حدود دوازده سال در حبشه ماندند و سپس در سال هفتم هجرت به مدينه باز گشتند، يعنى
همان وقت كه مسلمين در جنگ خيبر، پيروز شده بودند.

در روايات آمده :
پيامبر صلى الله عليه و آله از جعفر پرسيدند:

در اين مدتى كه در حبشه بودى ، چه چيز
عجيبى ديدى ؟

جعفر عرض كرد:

زن سياه چهره حبشى را ديدم ، عبور مى كرد و زنبيل بزرگى بر سر داشت ، مردى مزاحم ، به او
تنه زد و او را به زمين انداخت به طورى كه زنبيل از سر آن زن افتاد، سپس زن نشست و به آن مرد مزاحم رو
كرد و گفت :

واى بر تو از داور (گيرنده حق ) در روز قيامت ، كه بر كرسى بنشيند و حق مظلوم را از ظالم از
بگيرد.

پيامبر صلى الله عليه و آله نيز از اين سخن تكان دهنده آن زن ، تعجب كرد(638)

2- شرورترين مردم در قيامت

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم

عبدالله بن ابى سلول (يكى از سرسخت ترين منافقان صدر اسلام و دشمن جدى پيامبر صلى الله عليه و آله )
براى ورد شدن بر آن حضرت اجازه خواست .

رسول خدا صلى الله عليه و آله با ايراد جمله ( برادر عشيره چقدر بد است ) از ناهنجارى عبدالله و
نفرت خود از وى خبر داد و بعد فرمود:

اجازه دهيد داخل شود.

هنگامى كه داخل شد، حضرت او را نشانيد و با خوشروئى و گرمى با وى سخن پس از بيرون رفتنش ، عايشه گفت :

يا رسول الله شما درباره او قبل از ورود كلام خوبى نگفتند، اما وقتى با وى روبرو شديد، با چهره باز و
خندان برخورد كرديد؟!

پيامبر فرمود:

اى عايشه ! شرورترين مردم در روز قيامت (639) كسى باشد كه بخاطر
پرهيز و رهائى از شرش ، مورد اكرام و خوش برخوردى واقع شود(640)

/ 259