4 - امام عليه السلام و غلام - یکصد موضوع، پانصد داستان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

یکصد موضوع، پانصد داستان - نسخه متنی

علی اکبر صداقت

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

4 - امام عليه السلام و غلام

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم

امام صادق عليه السلام غلام خود را پى حاجتى فرستاد و آمدنش بسيار طول كشيد. امام عليه السلام به
دنبال او شد تا ببيند كه او در چه كار است . او را خوابيده يافت و بدون آنكه خشم كند نزد سر او نشست و او
را باد زد تا از خواب بيدار شود.

آنوقت به او فرمود:


اى فلانى والله براى تو نيست كه هم شب بخوابى و هم روز بخوابى ، شب بخواب و روز
براى ما كار كن (570).

5 - خوى بد و خادمان

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم

عبدالله بن طاهر پس از فوت برادرش طلحه (213 ه‍) از جانب ماءموران استاندار خراسان شد و تا زمان الواثق
بالله متصدى امر حكومت بود و پس ‍ از هفده سال استاندارى در سن 48 سالگى به سال 230 وفات يافت .

عبدالله به طاهر گويد:

پيش خليفه عباسى بودم از غلامان كسى حاضر نبود.

خليفه غلامى را صدا زد:

يا غلام
يا غلام ، ناگاه غلامى ترك ، از گوشه اطاقى پيدا شد و از روى درشتى به خليفه گفت :

غلامان كار ضرورى
دارند از خوردن و دستشوئى و وضو و نماز و خواب ؛ هرگاه بخاطر ضرورت غائب شديم صدايت بلند شد يا غلام
يا غلام ، تا كى توان گفت يا غلام !

عبدالله بن طاهر گويد:

خليفه سر در پيش انداخت ؛ من يقين كردم كه خليفه سر را بلند كند سر غلام را از
بدنش جدا كند!

بعد از مدتى سر برآورد و بمن گفت :

اى عبدالله چون ارباب و مالك اخلاقش خوب شود اخلاق خادمانش بد شود،
اكنون ما نمى توانيم كه خوى خود را بد كنيم تا خوى خادمان نيك شود. (از غضب نكردن ارباب ، خادمان سوء
استفاده كنند)(571).

4 :


غيبت

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم

قال الله الحكيم :

( و لا يعتب بعضكم بعضا ) (حجرات :
آيه 12)

بعضى از شما غيبت بعضى ديگر را نكنيد.

پيامبر صلى الله عليه و آله :

ان الغيبة اءشد من الزنا(572)

همانا غيبت كردن از زنا بدتر است .

شرح كوتاه

غيبت بر هر مسلمانى حرام و غيبت كننده گناهكار است . غيبت آنست كه كسى را به صفتى ياد كنى كه نزد حق آن
غيب نباشد و يا كسى را ذم كنى در حالى كه اهل علم آنرا بد نمى دانند.
هرگاه غيبت شود و به گوش صاحبش رسيد، بايد از او حلاليت بطلبد و او را از خود راضى كند.

غيبت حسنات را محو ميكند چنانكه آتش ، هيزم و چوب را مى خورد. ريشه و سبب غيبت گاهى از حسد و يا زينت
دادن كلام ، يا تسكين خشم و يا منافرت به آن شخص و امثال اينها مى شود كه همه به سلامتى نفس ضربه وارد
مى كند و او را در قيامت به عذابهائى دچار مى نمايد(573).

/ 259