4 - عمار در صفين - یکصد موضوع، پانصد داستان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

یکصد موضوع، پانصد داستان - نسخه متنی

علی اکبر صداقت

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

4 - عمار در صفين

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم

عمار ياسر از اصحاب خاص پيامبر بود، و از ايمانى بزرگ ، برخوردار بود تا جائيكه پيامبر صلى الله عليه

و آله فرمود:

عمار از سر تا قدمش مملو از ايمان ، و ايمان با گوشت و خونش آميخته است . (398)
بعد از پيامبر هم پيوسته از حمايت كنندگان امام على عليه السلام بود تا وقتيكه جنگ صفين شروع شد او
همراه امام بود.

روزى از صف لشگر امام خارج شد و در مقابل صف دشمن قرار گرفت و فرمود:


خدايا تو مى دانى
اگر بدانم رضاى تو در اين است كه خود را در دريا بيفكنم خواهم انداخت . پروردگارا اگر بدانم رضاى تو
در آن است كه نوك شمشير را بر شكم نهاده و خود را بر آن بيفكنم تا از قفا و پشت خارج شود انجام مى دهم .

ميدانم كه رضاى تو امروز در جنگيدن ، با اين مردم فاسق است ، اگر عملى كه ترا بهتر خوشنود سازد سراغ
مى داشتم آنرا اختيار مى كردم .

صدايش بلند شد و گفت :

هر كه خوشنودى خدا را مى خواهد و بسوى مال و
فرزندان نمى خواهد برگردد بسوى من آيد... عاقبت بعد از رشادتها و شجاعتهاى بسيار به شهادت رسيد.

امير
المؤ منين وقتى به جسد عمار رسيد روى زمين نشست و سر عمار را به دامن گرفت و گريان شد و فرمود:


اى مرگ ،
تو گويا كسانى كه من دوستشان دارم را كاملا مى شناسى و آنها را از من مى گيرى .(399)

5 - بهترين آفريده

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم

حضرت موسى عرض كرد:
خدايا بهترين خلق خود كه ترا عبادت و بندگى مى كند بمن بنمايان .

خداوند وحى كرد:

برو نزد دهى بر ساحل دريا، و آن شخص را خواهى يافت . موسى به آن مكان رسيد، مردى را يافت به مرض ‍ جذام
و پيسى مبتلا بود، خداوند را تسبيح مى كند.

موسى از جبرئيل پرسيد:

آن مرديكه از خواستم كجاست ؟

گفت :
همين مرد مريض است ، الان من ماءمورم چشمهاى
او را بگيرم تو گوش بده چه مى گويد. به اشاره جبرئيل دو چشم آنمرد بيرون آمد و بر صورتش ‍ افتاد.

گفت :
بارالها تا خواستى از چشم بهره مندم كردى و اينك خواستى كه آنرا از من بگيرى اى كسيكه بمن نيك مى
كنى و صله مى رسانى .

موسى فرمود:

اى بنده خدا من مردى مستجاب الدعوه هستم اگر دوست دارى دعا كنم تا خدا ديده گانت را به تو
برگرداند؟

گفت :
نمى خواهم ، زيرا خدا برايم خواست و من راضى به رضاى او هستم .

حضرت موسى فرمود:


شنيدم مى گفتى :

اى نيكو كننده و صله رساننده منظورت چيست ؟

گفت :
در اين آبادى غير از
من كسى خدا را نمى شناسد و يا پرسش نمى كند (چه بر و صله اى بالاتر كه مرا با خود آشنا كرده است ).

موسى عليه السلام با تعجب از او گذشت و گفت :

اين عابدترين خلق خدا در دنياست .(400)

4 :


ريا

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم

قال الله الحكيم :

( و تكونوا كالذين خرجوا من ديارهم بطرا و رئاء الناس ) (انفال :

آيه 47)

شما مؤ منان مانند منافقان نباشيد كه براى هوس و ريا از شهرهاى خود خارج شدند.

پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم لايقبل الله تعالى عملا فيه مثقال ذره من رياء(401)

خداوند عملى كه در آن ذره اى از رياء باشد را قبول نمى كند.

شرح كوتاه

ريا درختى است كه ثمره اش جز شرك خفى نيست و منشاء آن نفاق است .

ريا در مقابل كسانى واقع مى شود كه نه زنده مى كنند و نه مى ميرانند و نه مى توانند از چيزى شخص را بى
نياز كنند.
در روز قيامت هنگام حساب ، به شخص ريا كار گفته مى شود ثواب عمل خود را كه براى ديگران انجام دادى و با
من شريك كردى از او بگير!!

ريا بيشتر اوقات در چشم و مجالست و لباس و عبادات به وقوع مى پيوندد، پس توجه به خالق و معبود لازم
است تا از اين صفت شيطانى ، باطن خود را پاك كرد(402)

/ 259