هجرت بر اثر هراس از آزار و اذيت مشركان مكه صورت گرفت. پس موجب نااميدي كافران نشده بود، و اگر منظور اين باشد كه چون هجرت زمينه تشكيل
حكومت اسلامي را فراهم ساخت، اوس و خزرج را با يكديگر متحد كرد و...، مشركان نااميد شدند، اين نيز قابل قبول نيست، چون با تأسيس حكومت اسلامي زمينه جنگهاي خونين فراهم شد.
ثانياً
روز هجرت روز كمال دين نبود، زيرا در مكه تنها برخي از اصول و فروع كلي دين نازل شد و بسياري از مسايل كلّي و جزئي آن در مدينه نازل گرديد.5. ورود به مدينه و تشكيل حكومت اسلامي نيز مايه يأس مشركان نشد، زيرا مشركان نه تنها دست از توطئه نكشيدند، بلكه در سال سوم هجرت براي جنگيدن با مسلمانان خود را به مدينه رساندند، چنانكه براي جنگ خندق نيز چنين كردند. افزون بر اين، بسياري از آيات پس از آن نازل گرديد.6. هيچ كدام از جنگ بدر، احد، خندق، شكست قبايل يهودي بني قينقاع، بني نضير و بنيقريظه، فتح خيبر، عمرة القضا و صلح حديبيه با تمام اهميتي كه هر يك از آنها براي مسلمانان و تاريخ اسلام دارد، مايه يأس كفار نشده بود. از سوي ديگر بسياري از آيات پس از اين حوادث نازل شد. بدين ترتيب در هيچ يك از اين حوادثْ اِكمال دين، اتمام نعمت، يأس كفّار و... مطرح نبود.7. روز فتح مكه مراد نيست، زيرا بسياري از احكام و آيات پس از فتح مكه كه در سال هشتم هجري اتفاق افتاد، نازل شد. پس دين هنگام فتح مكه كامل نشده بود. افزون بر اين، فتح مكه نيز مايه يأس كامل كافران نشده بود، به دليل اينكه به پيمانهاي عدمتعرض پايبند بوده، به آن عمل ميكردند، چنان كه به سنتهاي جاهلي خود نيز مانند برهنه حج كردن زنها عمل ميكردند. به تعبير اميرالمؤمنين(عليهالسلام) اگرچه اظهار اسلام كردند، ولي مسلمان نشده بودند، بلكه اجباراً تسليم شده، كفرشان را پنهان ميداشتند و آنگاه كه مناسب ديدند و عِدّه و عُدّه فراهم شد؛ آشكار كردند: