الله)[1]؛ بگو اگر شما خدا را دوست داريد پيرو من باشيد تا محبوب خدا شويد.در گذشته نيز از اميرمؤمنان(عليهالسلام) نقل شد:
ما برح لله عزّت آلائه في البرهة بعد البرهة وفي أَزمان الفترات عبادٌ ناجاهم في فكرهم وكلّمهم في ذات عقولهم[2].يعني خداوند كه نعمتهايش بزرگ باد در هر عصر و زماني همواره بندگاني داشته كه به فكر آنها الهام ميكرده و در وادي عقل و انديشه با آنان سخن ميگفته است.
اينان هر لحظه با عبادت بهره تازهاي از يقين ميبرند و با يقين برتر عبادت بهتر انجام ميدهند، چنانكه صاحبنظران با فكر بهره جديدي از يقين نظري ميبرند و با آن يقين كليد حلّ دشواريهاي نظري را بهدست ميآورند.
3. رسالت قرآن در معاشرت
خطابهاي قرآني كه در قالب جمع ادا شده است، مردم را به اجتماع فرا ميخواند و جامعه را مسؤول ميداند و در برخوردهاي اجتماعي آداب و سنني را تعليم ميدهد كه با كرامت انسان هماهنگ، و با «احسن تقويم» بودن بشر مناسب باشد.از اينرو، قرآن تمام اوصاف رنجآور و جداييزا را نكوهش كرده و تمام فضايل مهربار و وصلآور را ستوده است و تأثير اختلافهاي نژادي و بومي و زماني و اقليمي و نظاير آن را فقط در محدوده ابزار شناسايي يكديگر امضا ميكند، نه فخر بر همديگر.قرآن مباهات را در نفي فخرفروشي و ترك تباهي مباهات و طرد بزهكاري جاهطلبي و زدودن غبار كبر و دودِ سياه ديوانسالاري و ساير معاصي ميداند.
[1] ـ سوره آلعمران، آيه 31. [2] ـ نهجالبلاغه، خطبه 222.