اذن ولىّ در عقد
(س 1225) دخترى كه به حدّ بلوغ رسيده است، آيا واجب است كه براى ازدواج دايم ياموقّت، از پدر يا جدّ پدرى خود اجازه بگيرد؟
ج ـ اجازه پدر و ولىّ در عقد موقت و صيغه، معتبر است و بدون اجازه او خواندن و
نخواندن صيغه، همانند است و در عقد دايم نيز، مانند ساير مقرّرات، ثبت ازدواج در
محضرها به عنوان قانون نظام، لازم و واجب است و بايد براى ثبت و اجراى صيغه عقد به
محضر مراجعه شود و عدم مراجعه، معصيت و موجب ندامت است و عواقب خطرناكى را در پى
دارد. 10/3/76
(س 1226) آيا دختر باكره و دختر اهل كتاب، براى ازدواج به اذن پدر نياز دارد يا
خير؟
ج ـ در ازدواج دختر باكره غير رشيده، اذن پدر به عنوان ولايت، قطعاً معتبر است.
محلّ كلام، باكره رشيده است و در مسئله، فرقى بين كافر و دخترش و پدر مسلم و دخترش
نيست; آرى، پدر كافرى كه معانِد دينى است بر دختر مسلمه باكره رشيده، به انصراف
ادلّه ولايت، ولايت ندارد. 28/2/76
(س 1227) اگر پدر در زمان عقد دخترش حضور نداشته باشد، ولى از قرائن مشخّص شود
كه به عقد دخترش راضى است، آيا عقدْ صحيح است يا خير؟ در صورتى كه پدرْ بيمار و غير
قابل جا به جا كردن باشد، چطور؟
ج ـ چنانچه از قرائن، اطمينان به رضايت پدر باشد، اجراى عقد مانعى ندارد; ليكن
بايد در حضور سردفتر و يا ثبت در دفتر ازدواج باشد، و در لزوم اخذ رضايت پدر، فرقى
بين بيمار بودن و سالم بودن او نيست. 13/2/73
(س 1228) دختر باكره اى كه بيش از شانزده سال دارد، در صورت نداشتن پدر و جدّ
پدرى (هر دو فوت شده باشند) كه اذن آنان در ازدواج لازم است، آيا مى تواند شخصاً
تصميم بگيرد و ازدواج نمايد؟
ج ـ بر دختر باكره بالغه رشيده، غير از پدر و جدّ پدرى، شخص ديگرى ولايت ندارد.
8/1/76
(س 1229) در صورت نبودن پدر يا جدّ و رضايت قلبى دختر در مورد ازدواج با شخص
مورد نظر خود، آيا دخالت، تهديد و منع كردن او توسط ديگران (دايى و غيره) وجاهت
شرعى دارد؟
ج ـ حقّ منع نمودن و دخالت كردن شرعاً براى آنان نيست.(س 1230) آيا با بودن پدر، جد هم ولايت دارد يا خير؟
ج ـ بلى، ولايت جد، مشروط به فوت پدر نيست و هر دو به نحو استقلال، ولايت دارند.(س 1231) دخترى كه حدود سى و پنج سال سن دارد و خودش كار مى كند و سرپرست خويش
است، آيا مى تواند به عقد موقت كسى درآيد؟
ج ـ در عقد موقت، اجازه ولىّ شرط است و اگر ولىّ نداشته باشد، با فرض اينكه
رشيده است، مانعى ندارد; ولى بايد براى ثبت و اجراى صيغه عقد موقت به محضر مراجعه
شود و عدم مراجعه، گناه و موجب پشيمانى است. 27/7/75
(س 1232) دختر باكره اى كه بر اثر زنا بكارت خود را از دست داده است، آيا براى
صيغه شدن نياز به اجازه ولىّ و پدر خود دارد يا نه؟
ج ـ چون بكارت با ازدواج از بين نرفته، در حكم باكره است و شرطيّت اجازه پدر و
ولىّ، به حال خود باقى است. 18/2/75
(س 1233) مادرى كه قيّم دختر نابالغ خود است، آيا مى تواند او را به عقد موقت
كسى در آورد؟ و اگر نمى تواند، آيا صيغه جارى شده باطل است يا خير؟
ج ـ عقد موقت دختر نابالغ، تنها با اجازه پدر و يا جدّ پدرى و يا حاكم شرع (آن
هم با فرض مصلحت) صحيح است; بلكه در حاكم، علاوه بر مصلحت، وجود مفسده در ترك نيز
لازم است; و امّا قيّم منصوب از طرف حكومت، كه مورد سؤال است، چنين حقّى را ندارد و
صيغه اش باطل است، و در اين حكم، فرقى بين مادر و غير او نيست. 13/3/76