صدقات
(س 866) در باره صدقه توضيحاتى بيان فرماييد.ج ـ هر عطيّه و بخشش بلاعوضى كه قربةً الى الله داده شود، صدقه است و حدّ و نصابخاصّى هم ندارد. صدقه انسان را از انواع بلاها همچون امراض، آتش سوزيها، تصادفات،
غرق شدن، هدم، جنون و مرگهاى ناگوار، حفظ كرده، آنها را دفع مى كند. در اين باره
رسول اكرم(صلى الله عليه وآله) تا هفتاد نوع بلا را بر شمرده و بيان فرموده است.[20]
و همه اينها غير از اجر فراوان اخروى و معنوى است كه بر صدقه مترتّب مى گردد.[21]
خداوند صدقه را بر خلاف همه چيزهايى كه ديگران را موظّف و وكيل در گرفتن آنها
نموده است، خود با دست خويش اخذ مى كند.[22]
«أَلَمْ يَعْلَمُوا أَنَّ اللهَ هُوَ يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ وَ
يَأْخُذُ الصَّدَقاتِ وَ أَنَّ اللهَ هُوَ التَّوّابُ الرَّحيمُ».[23]
(س 867) شرايط صحّت صدقه را بيان فرماييد.ج ـ قصد قربت را اگر جزء ماهيّت و شرط داخل در حقيقت صدقه ندانيم، شرط صحّت
بودنش، قطعى و بلا كلام است. امام صادق(عليه السلام) فرمود: «لاصدقة و لا عتق إلاّ
ما اُريد به وجه الله عزّ وجل»[24] و ايجاب و قبول را هر چند اصحاب، شرط
دانسته اند. ليكن دليل قانع كننده اى برايش نيست و مقتضاى اطلاقات و عمومات، بلكه
اصل، عدم شرطيّتِ آن است و اخبار خاصّه هم بر آن دلالت دارد: «عن أبي عبدالله(عليه
السلام) في الرجل يخرج بالصدقة ليعطيها السائل، فيجده قد ذهب، قال: فليعطها غيره،
ولايردّها في ماله».[25]
و معلوم است كه در مورد روايت، نه ايجاب و قبول بوده، و نه قبض و اقباض; ليكن
باز هم حكم به اعطا و عدم جواز رد شده كه لازمه صدقه است.«و عن أبي عبدالله(عليه السلام) إنّ عليّاً(عليه السلام) كان يقول: من تصدّق
بصدقة فردّت عليه فلا يجوز له أكلها، و لا يجوز له إلاّ إنفاقها، إنّما منزلتها
بمنزلة العتق ِلله، فلو أنّ رجلاً أعتق عبداً ِلله فردّ ذلك العبد لم يرجع في الأمر
الذي جعله للهِ، فكذلك لا يرجع في الصدقة».[26]
مورد اين روايت نيز مثل روايت قبلى، جايى است كه هيچ يك از دو شرط وجود ندارد;
چون ظاهراً با آنكه طرف قبول نكرده و قبل از اخذ برگردانده است، باز هم حكم به عدم
جواز تصرّف شده و اينكه جزو اموالش قرار ندهد، وگرنه خلاف «شريك نداشتن خداوند»[27]
خواهد بود. نيز اين روايت، مثل ديگر روايات كه در آنها صدقه به عِتق تشبيه شده، بر
عدم شرطيّت دلالت دارد، چون عِتق ايقاع است و قبض و اقباض هم در آن متصوّر نيست.از جمله روايات ديگرى كه مى توان به آن استدلال كرد، صحيحه محمّد بن مسلم است:
«قال: سألت أبا جعفر(عليه السلام) عن رجل كانت له جارية فآذته فيها امرأته، فقال:
هي عليك صدقة، فقال: إن كان قال ذلك ِلله فليمضها، و إن لم يقل فليرجع فيها إن
شاء».[28]
كيفيت استدلال در اين صحيحه چنين است كه در آن، تمام ملاك براى عدم جواز ردّ
صدقه، دو چيز قرار داده شده است: انشاى صدقه و قصد قربت. علاوه بر اين، ظاهراً قبض
و اقباض در مورد روايت، تحقّق پيدا نكرده و در عين حال، حكم به عدم جواز رد، با فرض
قصد قربت شده است. پس صحيحه، مورداً و قاعدتاً دلالت بر عدم شرطيّت دارد.