زنهايى كه ازدواج با آنها حرام است
(س 1258) دخترى را با تهديد و فشار به عقد مردى درمى آورند; به طورى كه به گفتهوى چند سال پس از ازدواج و زندگى زناشويى، هنوز ميل و رغبت باطنى به شوهرش ندارد و
هميشه تقاضاى جدايى از او را دارد، با اين توضيحات بفرماييد:1. اگر اين زن با مرد بيگانه اى زنا كرده باشد، حالا كه از شوهرش جدا مى شود،
آيا مى تواند با آن مرد ازدواج كند؟
2. آيا طلاق گرفتن براى اين زن، الزامى است (يعنى بدون اينكه طلاق بگيرد، مى
تواند با آن مرد ازدواج كند)؟
3. آيا عده نگه داشتن براى او الزامى است؟
4. بچه اى كه از شوهر قبلى دارد، آيا زنازاده است؟
5. آيا اين زن و مرد در مدت هفت سال زندگى گناه و معصيت مى كرده اند؟ اگر جواب
مثبت است، گناهش به گردن چه كسى مى باشد؟
6. حالا كه طلاق گرفته، آيا مَهر به او تعلّق مى گيرد؟
ج 1 ـ چون عدم حرمت ابدى براى زانى، خالى از وجه و قوّت نمى باشد، خصوصاً با جهل
به حكم و موضوع، ازدواج مانعى ندارد، ليكن احتياط در ترك ازدواج، مطلوب است.ج 2 ـ چون زن شوهردار نمى تواند به عقد ديگرى در آيد، نياز به طلاق مسلّم است.ج 3 ـ الزامى است، مانند بقيّه مطلّقه ها كه مدخوله مى باشند.ج 4 ـ حلال زاده است.ج 5 ـ گناه نبوده; چون طيب خاطر نداشته، نه رضايت كه شرط صحّت است، و آن هم وجود
داشته است.ج 6 ـ آرى، طلبكار مَهريّه است. 24/4/78
(س 1259) آيا مرد مى تواند با خواهر همسر خود ازدواج كند، با فرض اينكه همسرش
بيمارى داشته باشد و اجازه اين ازدواج را به او بدهد؟
ج ـ حرام، و خلاف نصّ قرآن و ضرورى فقه اسلام است. 17/2/76
(س 1260) دخترى به ازدواج فردى در آمده و پس از يك ماه زندگى متوجه مى شود همسرش
از پيروان فرقه على اللّهى مى باشد، آيا عقد صحيح است؟ و ادامه زندگى چه صورتى
دارد؟
ج ـ ازدواج با فرق اسلامى كه اقرار به شهادتين دارند، جايز است و همه آنها محكوم
به اسلام و حليّت ذبيحه و طهارت و پاكى و صحّت ازدواج و نكاح مى باشند، چون معيار
در ترتّب احكام مذكور، همان اقرار است و بس. و شك در عقايد آنان مضرّ به اسلامى
بودنشان نمى باشد، بلكه تفتيش از عقايد آنان هم، نه تنها غير لازم بلكه در مواردى
هم مصداق سؤال نامطلوب و مذموم است. 28/11/75
(س 1261) آيا زن به داماد خود كه دخترش را به عقد موقت او در آورده محرم مى شود؟
و آيا دختر به (فرزندان پسر) آن مرد محرم مى شود؟
ج ـ در هر دو فرض سؤال، محرم مى شوند. 30/6/75
(س 1262) بعضى از مردان به منظور محرم شدن با زنى، ابتدا دختر آن زن را به عقد
موقت خويش در آورده، و سپس خطبه طلاق را جارى مى كنند، با اين حال، آيا پسر آن مرد
مى تواند با ديگر دختران آن زن ازدواج كند؟
ج ـ در عقد موقت، طلاق لازم نيست، و ازدواج پسر آن مرد با ديگر دختران آن زن،
مانعى ندارد. 30/11/74
(س 1263) شخصى به منظور مَحرم شدن با دختر كسى، عقد موقّت جارى مى كند. بعد از
انقضاى مدت، پسر عقد كننده، خواهان دخترى مى شود كه پدرش او را عقد كرده بوده است.
با علم به اينكه تنها صيغه براى محرميّت خوانده شده بود، آيا مى تواند با او ازدواج
نمايد؟
ج ـ نمى تواند با او ازدواج نمايد و بر آن پسر و بقيّه فرزندان آن مرد، حرام
ابدى است; چون همسر پدرشان است و زنِ پدر، براى فرزندان، حرام ابدى است. حرمت
ازدواج، اعمّ است از دايم و منقطع، و مدخوله و غيرمدخوله، و همين معنا مقتضاى اطلاق
آيه شريفه است كه فرموده: «وَلاتَنْكِحُوا ما نَكَحَ آبائُكُمْ».[50]
10/4/74
(س 1264) شخصى دو زن دارد. آيا برادر يكى از زنان مى تواند با دخترِ زن ديگر
ازدواج كند؟
ج ـ برادر زن انسان مى تواند دختر هووى خواهر خود را بگيرد; چون آنچه مَحرم است،
دختر خواهر است نه دختر هووى او. 12/7/71
(س 1265) اين جانب از همسر قبلى ام يك فرزند پسر دارم كه اكنون نُه سال دارد، و
همسرم از شوهر قبلى يك دختر نُه ساله دارد. آيا براى مَحرم شدن بنده به دختر او، مى
توانم دختر او را براى پسرم در شرايط سنّى فعلى عقد نمايم؟
ج ـ بعد از آميزش با همسر، دختر همسرتان با شما مَحرم است و نيازى به عقد ندارد.
11/7/69
(س 1266) آيا زن پدر محرم است؟ و مادر زن پدر چطور؟
ج ـ زن پدر محرم است; ليكن مادر زن پدر، محرم نيست. 23/10/69
(س 1267) بنده از شوهر اولم طلاق گرفته و با شخص ديگرى ازدواج نموده ام. با گذشت
حدود دو ماه از عقد، معلوم شد كه عقد در عده واقع شده است. چون جاهل به اين موضوع
بوده ايم و شوهرم نيز با من نزديكى نكرده، آيا عقد صحيح است يا بايد مرا طلاق دهد و
دوباره عقد نمايد؟
ج ـ در فرض سؤال، خواندن عقد جديد بعد از انقضاى عده طلاق، كافى است و زن و شوهر
شرعى مى شويد، و عقد دوم چون در عده و با جهل هم بوده، وجودش بى اثر است. 26/8/75
(س 1268) اين جانب از همسر اولم طلاق گرفتم و در عده طلاق ازدواج كردم. در حالى
كه به علت بيمارى، قسمتى از رَحِم را خارج كرده اند و به هيچ عنوان بچه دار نمى
شوم، ولى عادت ماهيانه دارم و با علم به اينكه بچه دار نمى شوم تصور كردم نيازى به
عده ندارم و ازدواج كردم و صيغه ما 99 ساله است. آيا بعد از اتمام عده، مى توانم به
اين شخص ازدواج كنم يا خير؟
ج ـ ازدواج در عده با جهل، موجب حرمت ابديّه نمى گردد، هر چند آميزش هم حاصل شده
باشد و ناگفته نماند كه عقد متعه 99 ساله، فى حدّ نفسه باطل است; بنابراين، احتياط
در نگه داشتن عده از شوهر اول است و بعد از گذشتن عده، ازدواج با شخص دوم مانعى
ندارد. 24/4/78
(س 1269) آيا براى ازدواج قول خانمى كه مى گويد شوهر ندارم و با كسى ارتباط
ندارم، كافى است؟ يا اينكه علاوه بر قول او، شواهد و قرائن حاليّه و مقاليّه هم بر
صداقت او لازم است؟
ج ـ قول او كافى است. 8/11/74
(س 1270) اگر دو نفر مذكّر همديگر را وطى كنند، آيا راهى براى حلال شدن خواهر
فاعل يا مفعول، به طرف مقابل هست؟
ج ـ مادر و خواهر و دخترِ پسرى كه لواط داده، بر لواط كننده حرام است. در صورتى
كه لواط كننده مرد باشد و لواط دهنده خردسال و غيربالغ، بلكه اگر لواط كننده بالغ
هم باشد، احتياط در حرمت است; ولى اگر گمان يا شك كند كه دخول شده يا نه و يا شكّ
در بقيّه امور ذكر شده باشد، بر او حرام نمى شوند، كما اينكه اگر لواط كننده جاهل
به سببيّت عمل براى حرمت ابديّه باشد، عدم حرمت، خالى از قوّت نيست.
24/4/78
(س 1271) افرادى كه به دليل انجام عمل حرامى، ازدواج با آنها حرام شده، مانند
مادر و خواهر كسى كه با او لواط كرده يا دخترى كه با مادر او زنا كرده...، آيا اين
فرد مى تواند بدون قصد ريبه و شهوت به اينها نگاه كند؟ آيا به اين زنان محرم شده و
پوشش در برابر اين مرد براى آنان واجب نيست؟
ج ـ اين افراد در حكم اجنبيّه هستند و نگاه كردن به آنان حرام است. 14/5/69
(س 1272) شخصى پسر بچه اى را از طريق سازمان بهزيستى به فرزندى قبول كرده است و
در آغاز، كارى كه باعث مَحرم شدن آن بچه با مادرخوانده شود، انجام نداده است و
اكنون بچه، شش يا هفت ساله است. آيا راهى براى مَحرم شدن آنها وجود دارد؟
ج ـ اگر دخترى نداشته باشند، براى محرميّت اين گونه پسرخوانده ها كه سنّ آنها از
ايّام رضاع و دو سالگى گذشته و شرايط رضاع از بين رفته، راهى براى محرميّت به نظر
نمى رسد; ليكن چون اين گونه اعمال كه جزء اعمال برّ و احسان و نيكى به ديگران،
مخصوصاً كودكان بى پناه يتيم و سرگردان مى باشد، مستحب و مطلوب و موجب اجر اخروى و
سعادت در دو دنيا است، و از نظر حرمت نگاه كردن و نامحرم بودن بعد از تميز و بلوغ
به حكم ضرورت و مشكل نداشتن فرزند و مشكل گفتن به كودك كه تو پدر و مادر ندارى و
فرزند ما نيستى، مرتفع مى گردد و جايز مى باشد، و حَرَج و مشقّت رافع حرمت است و
اسلام دين سهولت و آسانى مى باشد. 8/10/80
(س 1273) از طريق سازمان بهزيستى دختر سه ساله اى را به فرزندى پذيرفته ايم كه
در حال حاضر پنج ساله است. راه مَحرم شدن نامبرده به ما چيست؟
ج ـ يك راه مَحرم شدن آن است كه دختر بچه را با اجازه مجتهد جامع الشرائط و
رعايت مصلحت، براى مدت چند سال براى پدرِ مرد به عنوان متعه به عقد او درآورند و
بعد از مدتى، تبعاً صيغه را مى بخشد و دختر بچه به صورت زن پدرِ مرد، بر آن مرد و
همه فرزندان آن پدر بزرگ، نسلاً بعد نسل، مَحرم مى شود; و اگر پدر ندارد و نداشتن
فرزند براى آنها حَرَجى مى باشد، حكم حرمت با تفصيلى كه در مسئله قبل گفته شد
برداشته مى شود. 8/10/80