منفعت مال غصبى
(س 1430) قطعه زمين ديمى مورد اختلاف دو نفر مى باشد، يكى از آن دو، زمين را شخمزده و ديگرى بذرش را پاشيده است، محصول متعلّق به كدام يك مى باشد؟ اگر اولى زمين
را اجاره داده باشد و مستأجر زمين را شخم زده و مدّعى مالكيت، بذر را پاشيده باشد،
چه حكمى دارد؟
ج ـ حاصل، ملكِ صاحب بذر است «فانّ الزرع للزارع و لو كان غاصباً»; ليكن اجرت
المثل زمين را به مالك، اگر مالكيتش ثابت شود و يا مستأجر، بايد بپردازد.
19/4/74
(س 1431) استفاده از خودروهاى مسروقه كشف شده به وسيله نيروى انتظامى با اجازه
قاضى، و بدون اطّلاع صاحبان آنان، چه حكمى دارد؟ با توجه به اينكه در هواى نامساعد
فرسوده مى شوند، ناگفته نماند كه اگر از آنها استفاده شود از فرسودگى جلوگيرى مى
شود.ج ـ در مفروض سؤال، جايز نيست، مگر آنكه حفظ مال غير از تلف شدن و نقصان قيمت،
منوط به تصرّف و متوقف بر آن باشد كه در اين صورت، با شرط ضمان و قدرت طرف بر اداى
مال الخسارة، و توان اخذ از او، با اجازه قاضى مانعى ندارد. به هرحال مسئله ضرورت
است «والضرورات تتقدّر بقدرها»، و رعايت احتياط مال غير و حقّ الناس، امرى مطلوب و
در برخى از موارد، واجب است. 16/7/73
(س 1432) باغى از مرحوم پدرم به ارث مانده و بعد از گذشت چند سال از فوت او، بنا
به دلايلى هنوز بين ورثه تقسيم نگرديده است. يكى از وارثان در اين مدت ده سال، بدون
رضايت بقيّه ورّاث، باغ مذكور را به خرج خود آبيارى كرده و رسيدگى نموده است. آيا
ايشان به دليل آنكه زحمت كشيده و خرج نموده، مى تواند ميوه اين باغ را برداشت نموده
و استفاده كند؟
ج ـ تصرّف غير جايز درملك ديگرى موجب اجرت نيست; و عمل مسلم اگر مباح باشد،
محترم و سبب اجرت است. 15/11/74
(س 1433) چشمه اى از ملك كسى جوشيده و جارى است، آيا بدون رضايت مالكِ ملكِ
مذكور، كسى مى تواند به منظور زياد شدن آب، چشمه را حفارى كند؟ و اگر كسى اين كار
را انجام دهد و آب چشمه زياد شود، براى كسى كه باعث زيادى آب شده، آيا حقّى ايجاد
مى شود؟
ج ـ چون كندن چشمه در مفروض سؤال، تصرّف در ملكِ ديگران است، گذشته از اينكه
حرام است، حقّى در زياد شدن آب براى او پيدا نمى شود، و آن آب اضافه مثل خود چشمه و
محلّ آن، ملكِ مالكِ آن زمين است و نه تنها حقّى پيدا نمى كند، بلكه ضامن خسارتهايى
كه به ملك زده، مى باشد. 17/7/75