مفقود شدن شوهر - مجمع المسائل جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مجمع المسائل - جلد 1

یوسف صانعی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مفقود شدن شوهر

(س 1403) زوج مفقود گشته است و نفقه همسر او را نيز دولت پرداخت مى نمايد. زوجه
پس از گذشت چهار سال، ضمن مراجعه به حاكم شرع به علّت عُسر و حَرَج، تقاضاى طلاق
غيابى مى نمايد، وظيفه حاكم چيست؟

ج ـ حاكم شرع كه ولىّ غايب و ممتنع است، وقتى كه عُسر و حَرَج زنى را تشخيص داد،
ولايةً از طرف مفقود طلاق مى دهد.   21/11/71

(س 1404) در صورتى كه حيات مفقود احراز گرديد، تكليف ازدواج مجدّد ازحيث صحّت يا
بطلان چگونه است؟

ج ـ چون طلاق حاكم به عنوان ولايت بر غايب، نافذ است، طلاق صحيح و شوهر پيدا
شده، حقّى نسبت به همسر سابقش ندارد و ازدواج مجدّد آن زن به حكم خود باقى است.
21/11/71

(س 1405) شخصى به منظور اشتغال و در راه سفر به كويت توسط نيروهاى عراقى اسير مى
شود. زنش بى اطّلاع از او جهت تعيين تكليف و درخواست طلاق به دادگاه مراجعه كرده و
پس از شش سال از سوى دادگاه مطّلقه اعلام مى گردد و پس از عده با شخص ديگرى ازدواج
مى كند كه صاحب يك فرزند نيز مى شود. شوهر سابق اين خانم همراه اسرا به كشور باز مى
گردد و وقتى مى فهمد كه زنش ازدواج كرده به دادگاه مراجعه و احقاق حق نموده و
نتيجتاً طلاق و ازدواج بعدى همسرش باطل مى گردد و زن مزبور مجدداً تقاضاى طلاق
نموده و دادگاه حكم طلاق صادر كرده و زن در دفترخانه مطلّقه مى گردد. آيا اين زن مى
تواند با شوهر دومش كه از او فرزند نيز دارد ازدواج كند؟

ج ـ اگر زن و مرد كه با استناد طلاق به وسيله دادگاه اول ازدواج نموده اند معتقد
به صحّت طلاق و رعايت موازين شرعيّه در طلاق مفقودالأثر باشند (كه صحّت مقتضى اصالة
الصّحة است)، ازدواجشان به حال خود باقى است و نيازى به عقد مجدّد ندارد. آرى، اگر
طلاق دوم و نظر دادگاه دوم سبب اعتقاد به بطلان طلاق اول گردد، اين زن بعد از طلاق
مجدّد و پايان عده مى تواند با شوهر دومش ازدواج كند، چون ازدواج قبلى آنها بدون
علم به شوهر داشتن و با جهل به حكم بوده كه عدم حرمت ابدى آن خالى از وجه و قوّت
نيست.  15/4/78

(س 1406) مردى بيش از چهار سال است كه ناپديد گرديده و همسرش به لحاظ جهل به
«لزوم الرفع الى الحاكم»، شخصاً اقدام به تفحص وى نموده است و حدّاقل پس از چهار
سال يا زمانى كه از پيدا شدن وى نااميد شده، از دادگاه درخواست طلاق نموده است. در
اين مدت، هيچ كس، وجوباً يا تبرّعاً، متكفّل مخارج و نفقه زن نگرديده و زن، ادّعاى
عُسر و حَرَج كرده و دادگاه هم از پيدا شدن شوهر نااميد گرديده و در عُسر و حَرَج
بودن زن هم برايش ثابت گرديده است. با توجه به اين مسائل، آيا مى توان حكم به طلاق
اين زن داد يا نه؟

ج ـ دادگاه جمهورى اسلامى فقط با استناد به عُسر و حَرَج محرز شده در مورد سؤال
يا ساير موارد، مى تواند طلاق بدهد و گذشت چهار سال بعد از مراجعه به دادگاه و
حاكم، در صورت ناپديد شدن شوهر، لازم نيست و ادلّه حَرَج بر همه ادلّه احكام، مقدم
و آبى از هرگونه تقييد و تخصيص است; و ناگفته نماند كه شايد بتوان با راهى غير از
طلاق كه آسان تر از طلاق است، قضيّه را حل كرد، تا زن از شوهر جدا شود و بتواند
ازدواج نمايد; ليكن طلاق، متيقّن و احوط است.     28/7/75

(س 1407) زنى را كه حاكم ولايتاً از طرف مفقود طلاق مى دهد، آيا بايد عده طلاق
نگه دارد يا عده وفات؟ همچنين در زمان عده، آيا زن مى تواند نفقه خود را از اموال
مفقود برداشت نمايد؟

ج ـ اگر حاكم او را طلاق داده، احتياطاً بايد عده وفات نگه دارد و مخارج زن در
عده وفات از ماترك شوهر پرداخت مى شود.   21/11/71




/ 225