نماز قضا - مجمع المسائل جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مجمع المسائل - جلد 1

یوسف صانعی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نماز قضا

(س 518) مقدارى نماز قضا دارم، ولى تعداد آنها را نمى دانم و حتّى در مورد تعداد
آنها دچار وسواس مى شوم. چه وظيفه اى دارم؟

ج ـ مقدار يقينى و حدّاقل را قضا كنيد.   6/2/73

(س 519) شخصى دچار سكته مغزى شده و به كلّى اختلال حواس پيدا كرده، به طورى كه
خوب و بد و كم و زياد را درست تشخيص نمى دهد. اين فرد، نمازهايش را كه مى خواند،
گاهى در ركعت دوم سلام مى دهد و گاهى بعد از اتمام نماز، دوباره شروع به خواندن حمد
و سوره مى كند و درست نمى تواند نمازهايش را بخواند، و بعد از چهار سال كه در اين
وضع به سر مى بَرد، فوت مى كند. آيا نماز و روزه هايش را بايد براى او قضا كرد يا
خير؟

ج ـ نماز و روزه، با اختلال حواس، واجب نيست و تكليف، ساقط است، چون شرط تكليف،
سلامت حواس است، و چون بر خودش واجب نبوده است، قضايش هم بر ورثه واجب نيست.  
4/11/71

(س 520) مردى در حين سفر، نماز را با انگشتر طلا خوانده است. حكم نماز او چگونه
است؟ اگر قرار است قضا كند، آيا به همان صورت شكسته بخواند (با توجه به اينكه حكم
حرمت طلا بر مرد را مى دانسته، و عمداً با آن نماز خوانده است)؟

ج ـ نمازش باطل است و اگر تا آخر وقت نماز در سفر بوده و وقت نماز گذشته، قضاى
آن قصر است، ليكن اگر در آخر وقت به وطن يا جايى رسيده كه نماز در آنجا تمام بوده و
قضا شده است، قضاى آن تمام است. به هر حال، معيار در قضا، آخر وقت است و بايد طبق
وظيفه در آن مكان، قضا كند.    2/9/75

(س 521) آيا مى توان بر فرض، يك سال فقط قضاى نماز صبح خواندْ، سال بعد قضاى
نماز ظهر و... تا پنج سال؟ آيا اين پنج سال به حساب يك سال نماز قضاست، گرچه ترتيب،
رعايت نشده است؟

ج ـ قضاى يك سال نماز صبح، مانعى ندارد، امّا نسبت به نماز ظهر و عصر، و مغرب و
عشا كه بايد به ترتيب خوانده شوند، رعايت ترتيب لازم است; يعنى يك سال ظهر و عصر
بخواند و يك سال مغرب و عشا كه ترتيب لازم بين آنها مراعات شده باشد. پس خواندن يك
سال نماز ظهر و يك سال عصر و يك سال مغرب و يك سال عشا، درست نيست. 30/3/74

(س 522) شخصى كه نسبت به خواندن نماز مقيّد نبوده و نماز را بدون ترتيب خوانده
است (مثلاً يك روز نماز ظهر و عصر را نخوانده، و روز ديگر نماز صبح را). براى قضاى
اين نمازها چگونه بايد عمل كند؟

ج ـ هر مقدار را كه يقين دارد قضا شده، بايد قضا كند و قضاى مشكوكها را لازم
نيست به جا آورد، هر چند مطابق با احتياط است و ترتيب هم ندارد; ليكن هرگاه خواست
چندين نماز ظهر و عصر را قضا كند، بايد پشت سر هم قضا كند، يعنى يك نماز ظهر و عصر
را با هم بخواند و نمى تواند چندين ظهر را جداگانه و بعد چندين عصر را جداگانه
بخواند، و نماز مغرب و عشا هم همين حكم را دارد.  11/7/69

(س 523) كسى كه وظيفه اى داشته و انجام نداده يا درست انجام نداده است. آيا براى
قضاى آن، بايد وظيفه قبلى را انجام دهد يا فعلى را؟ مثلاً وظيفه كسى تيمّم بوده،
ولى آن را صحيح انجام نداده است، حال براى قضا، بايد نمازش را با وضو بخواند يا با
تيمّم؟ معيار كلّى اين زمينه را بيان فرماييد؟ آيا مثل نماز قصر مسافر است كه اگر
نخواند، در حضر، بايد قصر را قضا نمايد؟

ج ـ قضاى نماز در قصر و اتمام، تابع كيفيت اصل است. بدين معنا كه اگر وظيفه اش
به عنوان ادا، قصر بوده، قصراً قضا نمايد، ولو در وطن، و اگر وظيفه اش، تمام بوده،
تماماً قضا نمايد، ولو در سفر; و از نظر طهارت، ميزان، حال فعلى است، بنابراين، در
هنگام به جا آوردن، اگر عذر بر طرف شده، بايد وضو بگيرد، هر چند در وقت قضا شدن،
وظيفه اش تيمّم بوده است.     5/9/69

(س 524) در باب قضاى نمازهايى كه حكمش قصر بوده، ولى تمام به جا آورده شده، يا
بالعكس، وظيفه چيست؟

ج ـ نمازهايى كه تمام بوده، ولى فرد آنها را قصراً به جا آورده است، بايد قضا
نمايد; ولى نمازهايى كه قصر بوده، ولى آنها را تماماً به جا آورده، در صورتى كه
جاهل به اصل حكم بوده، يعنى نمى دانسته كه در سفر، نمازْ شكسته است، قضا ندارد; ولى
اگر اصل حكم را مى دانسته، ولى به جزئيات آن جاهل بوده است، نمازهاى خوانده شده قضا
دارد.

(س 525) فردى كه نمى دانسته با عمل استمنا، غسل جنابت بر او واجب مى شود، تكليف
او در مورد نماز و روزه چگونه است؟ (مدت دو سال استمنا نموده و غسل هم نكرده، فقط
در مواقعى كه محتلم شده، غسل كرده است).

ج ـ اگر كسى به وسيله استمنا جُنُب شود (منى از او خارج شود)، غسل بر او واجب
است، و چنانچه مدتى در حال جنابت باقى بوده، و مسئله را نمى دانسته، نمازهاى او قضا
دارد، چون طهارت، شرط واقعى نماز است; ليكن روزه صحيح است، چون عمداً در حال جنابت
باقى نمانده، در هر صورت از زمانى كه غسل جنابتى انجام داده، جنابت حاصل از استمنا
مرتفع گشته، و از آن كفايت مى كند. 10/8/75




/ 225