ترجمه تفسیر المیزان جلد 19
لطفا منتظر باشید ...
و گاهى ديگر كلمه" ذكر" گفته مىشود و منظور از آن حضور چيزى است يا در قلب و يا در زبان، و به همين جهت گفتهاند ذكر دو جور است يكى به قلب، و يكى هم به زبان، و
هر يك از اين دو قسم ذكر خود دو قسم است، يكى ذكر با نسيان و فراموشى، يكى هم ذكر بدون فراموشى و با ادامه حفظ، البته به هر قولى هم ذكر مىگويند «1». و معناى آيه اين است كه:سوگند مىخورم كه ما قرآن را آسان كرديم تا به وسيله آن متذكر شوند، و خداى تعالى و شؤون او را ياد آورند، آيا متذكرى هست كه با قرآن متذكر گشته به خدا ايمان آورد، و به دين حقى كه به آن دعوت مىكند متدين شود؟! پس آيه شريفه دعوتى است عمومى به تذكر به قرآن بعد از مسجل كردن صدق انذار و شدت عذابى كه از آن انذار كرده." كَذَّبَتْ عادٌ فَكَيْفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ" از اينجا داستانى ديگر از داستانهايى كه در آن ازدجار و انذار است آغاز مىكند، و اگر اين قصه را عطف به سابق نكرده و بدون كلمه" واو" فرمود:" كذبت"، و همچنين قصههاى بعدى را هم بدون واو عاطفه آورد، براى اين بود كه هر يك از اين داستانها مستقل و جداى از ديگرى است، و خودش به تنهايى كافى در ازدجار و انذار، و رساندن عظمت عذاب است، اگر كسى با آن پند پذيرد.جمله" فَكَيْفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ" در مقام توجيه دادن دلهاى شنونده به چيزى است كه به ايشان القاء مىكند، و آن عبارت است از كيفيت عذاب هولناكى كه بيانش با جمله" إِنَّا أَرْسَلْنا ..." شروع مىشود، و اين جمله مانند جمله قبليش در مقام هولانگيزى و تسجيل شدت عذاب و تصديق انذار نيست تا تكرار جمله" فَكَيْفَ كانَ ..." باشد، و اين وجه خوبى است همانطور كه ديگران «2» نيز گفتهاند." إِنَّا أَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ رِيحاً صَرْصَراً فِي يَوْمِ نَحْسٍ مُسْتَمِرٍّ" اين جمله بيان همان مطلبى است كه در جمله قبلى از آن استفهام مىكرد و مىفرمود:" پس عذاب من چگونه بود؟". و كلمه" صرصر"- به طورى كه در مجمع البيان آمده «3»- به معناى باد سخت و تند است، و كلمه" نحس"- به فتحه نون و سكون حاء- مانند كلمه" نحوست" مصدر و به معناى شوم است، و كلمه" مستمر" صفتى است براى نحس، و معناى فرستادن باد در روزى نحس مستمر اين است كه خداى تعالى آن باد را در روزى فرستاد كه نسبت به ايشان نحس و شوم بود، و نحوستش مستمر بود، چون ديگر اميد خير و نجاتى
برايشان نبود.