ترجمه تفسیر المیزان جلد 19

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 19

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بيان مراد از اينكه فرمود:
امر ما يكى است چون چشم برهم زدن‏

" وَ ما أَمْرُنا إِلَّا واحِدَةٌ كَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ" در مجمع البيان مى‏گويد:

كلمه" لمح" به معناى نظر كردن فورى و به عجله است، كه آن را" خطف البصر" نيز مى‏گويند «1».

و مراد از كلمه" أمر" همان معناى فرمودن است، كه مقابلش كلمه نهى است، چيزى كه هست همين فرمودن دو جور است:

يكى تشريعى (مانند اوامرى كه بزرگتران به كوچكتران مى‏كنند)، و يكى هم تكوينى، كه عبارت است از اراده وجود يافتن چيزى كه خداى تعالى در جاى ديگر در باره‏اش فرموده:

" إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ" «2» پس امر خدا عبارت است از كلمه" كن"، و شايد به همين اعتبار كه امر او كلمه" كن" است صفت آن را در آيه مورد بحث مؤنث آورده، فرموده:

" واحدة".

آنچه كه سياق كلام افاده مى‏كند كه امر خدا واحد است منظور اين است كه:

امر او تكرار نمى‏خواهد به اين معنا كه وقتى تحقق و هستى چيزى را اراده كند هست شدن آن چيز احتياجى به اينكه بار ديگر و بار ديگر امر را تكرار كند ندارد، بلكه همين كه يك بار كلمه" كن" را القاء كند متعلق آن هست مى‏شود، آن هم به فوريت، مانند نگاه كردن بدون تانى و درنگ، و معلوم است وقتى به فوريت محقق مى‏شود ديگر احتياجى به تكرار امر نيست.

و اگر محقق شدن متعلق امر به فوريت را تشبيه به" لمح بصر" كرده براى اين نبوده كه بفهماند زمان تاثير امر كوتاه، و نظير كوتاهى لمح بصر است، بلكه مى‏خواهد بفهماند تاثير امر اصلا احتياج به زمان هر چند كوتاه ندارد، آرى تشبيه به لمح بصر در كلام كنايه از همين بى‏زمانى است، پس أمر خداى تعالى كه همان ايجاد و اراده وجود است احتياجى نه به زمان دارد و نه به مكان، و نه به حركت، و چگونه ممكن است محتاج به اينگونه امور باشد با اينكه زمان و مكان و حركت همه به وسيله همان امر موجود شده‏اند.

و آيه شريفه هر چند بر حسب مؤدايش فى نفسه حقيقتى عمومى در مساله خلقت موجودات را افاده نموده، مى‏فهماند هستى موجودات از آن جهت كه فعل خدا است چون لمح بصر فورى است، هر چند كه از حيث اينكه وجود موجودى زمانى و تدريجى است، و كم كم به وجود مى‏آيد، الا اينكه بر حسب وقوع اين آيه در سياق تهديد كفار به عذاب روز قيامت، بايد گفت:

ناظر به آمدن قيامت است.

(1) مجمع البيان، ج 9، ص 194.

(2) وقتى او اراده چيزى كند امرش تنها اين است كه بگويد:
باش، و آن چيز بدون درنگ هست شود. سوره يس، آيه 82.

/ 676