ترجمه تفسیر المیزان جلد 19
لطفا منتظر باشید ...
و اين نوع از قدر فى نفسه غير قضايى است كه عبارت است: حكم قطعى خداى تعالى به وجود يافتن چيزى، همان حكمى كه در آيه" وَ اللَّهُ يَحْكُمُ لا مُعَقِّبَ لِحُكْمِهِ" «4» آن را
خاطر نشان مىسازد، چون بسيار مىشود كه خدا چيزى را تقدير مىكند ولى دنبال تقدير قضايش را نمىراند، مانند قدرى كه بعضى از علل و شرايط خارج آن را اقتضا داشته، ولى به خاطر مزاحمت مانعى، آن اقتضا باطل مىشود، و يا سببى ديگر و يا اقتضايى ديگر جاى سبب قبلى را مىگيرد، چون خود خداى تعالى فرموده:" يَمْحُوا اللَّهُ ما يَشاءُ وَ يُثْبِتُ" «1» و نيز فرموده:" ما نَنْسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنْسِها نَأْتِ بِخَيْرٍ مِنْها أَوْ مِثْلِها" «2»، و چه بسا چيزى مقدر بشود و قضاى آن نيز رانده شده باشد، مثل اينكه از جميع جهات يعنى هم از جهت وجود علل و شرايط، و هم از جهت نبودن موانع تقدير شده باشد كه در اين صورت آن چيز محقق مىشود.و به همين نكته اشاره مىكند اين جمله كه در روايت محاسن آمده بود كه فرمود:
" و چون قضايى براند آن را امضا مىكند، و چنين قضايى است كه برگشت ندارد"، و نزديك به اين عبارت عبارتى است كه در عدهاى از اخبار قضا و قدر آمده كه قدر ممكن است تخلف كند، اما براى قضا برگشتى نيست.و از على (ع) به طرق مختلف و از آن جمله در كتاب توحيد به سند صدوق از ابن نباته روايت آمده كه:روزى امير المؤمنين از كنار ديوارى مشرف به خرابى به كنار ديوارى ديگر رفت، شخصى از آن جناب پرسيد:يا امير المؤمنين آيا از قضاى خدا مىگريزى؟ فرمود:
آرى از قضاى خدا به سوى قدر خداى تعالى «3» مىگريزم «4».و بحث عقلى نيز مسائلى را كه گفتيم تاييد مىكند، براى اينكه امورى كه علل مركب دارند يعنى فاعل و ماده و شرايط و معدات و موانع دارند، قطعا براى هر يك از اينها تاثيرى در آن امر هست، تاثيرى هم سنخ خودش، تاثير شرط هم سنخ خودش، تاثير فاعل همين طور، و تاثير ماده همين طور، پس مجموع اين تاثيرها در حقيقت قالب و چارچوبى است كه
امور در آنها قالبگيرى مىشود، و هر امرى و هر موجودى هيئت و خصوصيات قالب خود را دارد، و اين همان قدر است، و اما علت تامه كه عبارت است از وجود تمامى آنها، يعنى وجود و اجتماع فاعل و ماده و شرط و معد و نبودن مانع، وقتى محقق شد آن وقت به معلول خود ضرورت وجود مىدهد، و اين همان قضايى است كه برگشت ندارد، و ما در تفسير آيات اول سوره اسراء گفتارى در باره قضاء داشتيم، كه مطالعه آن براى بهتر فهميدن بحث اينجا خالى از فايده نيست، پس بدانجا نيز مراجعه كنيد.