ترجمه تفسیر المیزان جلد 19

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 19

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

و اما بنا بر آن تفسيرى كه در جمله قبلى مى‏گفت:

منظور از وضع ميزان همان ترازوى معمولى است، اين آيه شريفه بيانگر همان وضع ميزان مى‏شود، و چنين معنا مى‏دهد:

اينكه در آيه قبلى گفتيم خداوند ميان شما ميزان وضع كرده معنايش اين است كه شما بايد در كشيدن و سنجيدن سنگينى‏ها رعايت عدالت را بكنيد، و در آن طغيان روا مداريد، (كه وقتى جنسى را مى‏خريد با سنگى سنگين‏تر بكشيد، و چون مى‏فروشيد با سنگى سبك‏تر بفروشيد) و به هر حال چه آن معنا منظور باشد، و چه اين، ظاهر كلمه" أن" در جمله" أَلَّا تَطْغَوْا" اين است كه تفسيرى باشد، و جمله" لا تطغوا" نهى از طغيان در وزن كردن است، و جمله" وَ أَقِيمُوا الْوَزْنَ بِالْقِسْطِ" امرى است كه به آن نهى عطف شده، و كلمه" قسط" به معناى عدل است، و جمله" وَ لا تُخْسِرُوا الْمِيزانَ" نيز نهى ديگرى است كه به آن امر عطف شده، و نهى قبلى يعنى جمله" أَلَّا تَطْغَوْا" را بيان و تاكيد مى‏كند، و كلمه" اخسار" كه مصدر فعل" لا تُخْسِرُوا" است در مورد سنجيدن به معناى كم فروختن و زياد خريدن است، به نحوى كه باعث خسارت فروشنده يا خريدار شود.

بعضى «1» از مفسرين حرف" لا" را در جمله" أَلَّا تَطْغَوْا" نافيه، و حرف" أن" را ناصبه گرفته‏اند، و تقدير كلام را" لئلا تطغوا- براى اينكه طغيان نكنيد" دانسته‏اند.

آن گاه به ايشان اشكال شده كه چگونه ممكن است جمله انشايى عطف بر جمله خبرى شود و با اينكه در اينجا خبر مى‏دهد از اينكه خداى تعالى چنين و چنان كرد تا شما طغيان نكنيد، چگونه ممكن است يكباره بگويد:

وزن را به عدالت بپا داريد؟

در پاسخ از اين اشكال دچار زحمت و تكلف شده‏اند.

" وَ الْأَرْضَ وَضَعَها لِلْأَنامِ" كلمه" انام" به معناى كلمه" مردم" است.

ولى بعضى «2» گفته‏اند:

به معناى جن و انس است.

بعضى «3» ديگر گفته‏اند:

به معناى هر جنبنده‏اى است كه روى زمين راه برود.

و اگر از خلقت زمين تعبير كرده به وضع، براى اين بود كه در باره آسمان تعبير كرده‏
بود به رفع، خواست تا بفهماند زمين پايين و آسمان بالا است، چون در عرب هر افتاده و پست را وضيع مى‏گويند، و اين خود لطافتى در تعبير است.

(1) روح المعانى، ج 27، ص 102.

(2 و 3) روح المعانى، ج 27، ص 103.

/ 676