ترجمه تفسیر المیزان جلد 19

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 19

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

" فِيها فاكِهَةٌ وَ النَّخْلُ ذاتُ الْأَكْمامِ" مراد از" فاكهة" ميوه‏هاى غير خرما است، و كلمه" اكمام" جمع" كم"- به ضمه كاف و كسره آن و تشديد ميم- است كه منظور از آن غلاف خرما است، كه آن را طلع نيز مى‏گويند، و اما آستين پيراهن و هر جامه ديگر كه آن را نيز كم مى‏گويند تنها به ضمه كاف و تشديد ميم تلفظ مى‏شود، و به كسره كاف به اين معنا نمى‏آيد- اينطور گفته‏اند«1».

" وَ الْحَبُّ ذُو الْعَصْفِ وَ الرَّيْحانُ" كلمه" حب- دانه" عطف است بر كلمه" فاكهة" و تقدير كلام" و فيها الحب و الريحان" است، يعنى در زمين دانه و ريحان نيز هست، و منظور از دانه هر چيزى است كه قوت و غذا از آن درست شود، مانند گندم و جو و برنج و غيره، و كلمه" عصف" به معناى غلاف و پوسته دانه‏هاى مذكور است، كه در فارسى آن را سبوس گويند. البته بعضى «2» آن را به برگ مطلق زراعت و بعضى «3» ديگر به برگ خشك زراعت تفسير كرده‏اند، و كلمه" ريحان" به معناى همه گياهان معطر (چون نعناء و مرزه و ريحان فارسى و آويشن و پونه و امثال اينها) است.

مخاطب در آيه:
" فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ" جن و انس است‏

" فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ" كلمه" آلاء" جمع الى (بر وزن شنى) است، كه به معناى نعمت است، و خطاب در آيه متوجه عموم جن و انس است، به دليل اينكه در آيات بعد كه مى‏فرمايد:

" سَنَفْرُغُ لَكُمْ أَيُّهَ الثَّقَلانِ" و" يا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ ..."، و" يُرْسَلُ عَلَيْكُما شُواظٌ ..."، صريحا خطاب را متوجه جن و انس كرده.

پس نبايد به گفته بعضى «4» از مفسرين گوش داد كه گفته‏اند:

خطاب در آيه متوجه مرد و زن از بنى آدم است.

و يا بعضى «5» ديگر گفته‏اند:

خطاب در" ربكما" در حقيقت دو خطاب به يك طايفه است، و دو بار انسان را خطاب كرده فرموده" ربك ربك" يعنى اى انسان به كدام يك از نعمت‏هاى پروردگارت پروردگارت تكذيب مى‏كنى.

مثل اينكه به دو پليس دستور دهند:

" اضربا عنقه- بزنيد گردنش را" كه در حقيقت به منزله آن است كه گفته‏
باشى:

" اضرب عنقه اضرب عنقه".

(1 و 2 و 3) روح المعانى، ج 27، ص 103.

(4 و 5) روح المعانى، ج 27، ص 104.

/ 676