ترجمه تفسیر المیزان جلد 19

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 19

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

فرمود:

" شومان" و اين شخص همان كسى است كه خداى تعالى او را از آتشى خالص بيافريد «1».

و در احتجاج از على (ع) روايت كرده كه در ضمن حديثى فرمود:

و اما اينكه فرموده:

" رَبُّ الْمَشْرِقَيْنِ وَ رَبُّ الْمَغْرِبَيْنِ" منظور از آن مشرق زمستان عليحده، و مشرق تابستان عليحده است، آيا اين (مطلب) را از دورى و نزديكى خورشيد نمى‏شناسى؟ «2»

مؤلف

اين معنا را قمى هم در تفسير خود آورده، و ليكن سند آن را ذكر نكرده، و نام على (ع) را نبرده، بلكه فرموده:

" از آن جناب" «3».

و در الدر المنثور است كه:

ابن مردويه از ابن عباس روايت كرده كه در تفسير آيه" مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيانِ" گفته:

منظور از دو دريا على و فاطمه است، و منظور از برزخ و حائل ميان آن دو رسول خدا (ص) است، و در تفسير آيه" يَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجانُ" گفته است:

منظور از لؤلؤ و مرجان حسن و حسين است «4».

مؤلف

نظير اين حديث را الدر المنثور «5» از ابن مردويه از انس بن مالك و نيز صاحب مجمع البيان «6» از سلمان فارسى و سعيد بن جبير و سفيان ثورى روايت كرده‏اند، چيزى كه هست بايد دانست كه اين تفسير، تفسير به باطن است نه اينكه بخواهد بفرمايد:

معناى بحرين و برزخ و لؤلؤ و مرجان اين است.

و در تفسير قمى در ذيل آيه" كُلُّ مَنْ عَلَيْها فانٍ" آمده كه امام در بيان جمله" كُلُّ مَنْ عَلَيْها فانٍ" فرموده:

يعنى هر كس كه بر روى زمين قرار دارد، و در معناى جمله" وَ يَبْقى‏ وَجْهُ رَبِّكَ" فرموده:

منظور از وجه پروردگار دين او است، و امام على بن الحسين فرموده:

وجه خدا كه مردم رو به سوى آن مى‏آيند ماييم «7».

و در مناقب ابن شهراشوب در ذيل آيه" وَ يَبْقى‏ وَجْهُ رَبِّكَ" آمده كه:

امام صادق (ع) فرمود:

وجه اللَّه ماييم «8».

(1) عيون اخبار الرضا، ج 2، باب ما جاء عن الرضا من خبر الشامى، ص 242.

(2) احتجاج، ج 1، ص 386، ط نجف.

(3) تفسير قمى، ج 2، ص 344.

(4) الدر المنثور، ج 6، ص 142.

(5) الدر المنثور، ج 6، ص 143.

(6) مجمع البيان، ج 9، ص 201.

(7) تفسير قمى، ج 2، ص 345.

(8) مناقب، ج 3، ص 272.

/ 676