ترجمه تفسیر المیزان جلد 19

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 19

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

و جمله" إِذا وَقَعَتِ الْواقِعَةُ" به طور ضمنى بر معناى شرط هم دلالت دارد، و جا داشت جزاى آن شرط را بيان كند، و بفرمايد:

" چون قيامت بپا مى‏شود چه مى‏شود"، ولى جزا را نياورد، تا بفهماند آنچه مى‏شود آن قدر عظيم و مهم است كه به بيان نمى‏گنجد، ولى به هر حال از سياق آياتى كه در اين سوره اوصاف قيامت را ذكر كرده فهميده مى‏شود كه آن جزا چه چيز است، و مردم در آن روز چه وضعى دارند، پس مى‏شود گفت كه مثلا تقدير كلام:

" اذا وقعت الواقعة فاز المؤمنون و خسر الكافرون- چون قيامت بپا شود مؤمنين رستگار و كفار زيانكار مى‏شوند" مى‏باشد.

" لَيْسَ لِوَقْعَتِها كاذِبَةٌ" در مجمع البيان مى‏گويد:

كلمه" كاذبة" مانند كلمه" عافية" و كلمه" عاقبة" مصدر است «1».

و بنا به گفته وى معناى آيه چنين مى‏شود:

" در وقوع و تحقيق قيامت هيچ دروغى نيست".

ولى بعضى «2» ديگر گفته‏اند:

كلمه مذكور همان اسم فاعل است، چيزى كه هست در اينجا صفتى است براى موصوفى كه حذف شده، و تقدير كلام" ليس لوقعتها قضية كاذبة" مى‏باشد، يعنى براى وقوع قيامت هيچ عامل كه اقتضاى دروغ شدنش را داشته باشد و آن را دروغ كند وجود ندارد.

" خافِضَةٌ رافِعَةٌ" اين دو كلمه دو خبر است براى ضميرى كه به واقعه بر مى‏گردد، و تقدير كلام" هى خافضة و هى رافعة" است، يعنى قيامت خافض و رافع است. و خفض درست معناى خلاف رفع را مى‏دهد، و اما اينكه به چه حساب قيامت پايين آورنده و بالا برنده است بايد گفت كه:

اين تعبير كنايه است از اينكه قيامت نظام عالم را زير و رو مى‏كند، مثلا باطن دلها را كه در دنيا پنهان بود ظاهر مى‏كند، و آثار اسباب كه در دنيا ظاهر بود، همه مى‏دانستند آب چه اثرى و آتش چه اثرى دارد، در قيامت پنهان مى‏شود، يعنى اسباب به كلى از اثر مى‏افتد، و روابط جارى ميان اسباب و مسببات به كلى قطع مى‏گردد، در دنيا جمعى داراى عزت بودند، و آنان اهل كفر و فسق بودند، كه عزتشان همه جا ظاهر بود، و همچنين جمعى ديگر يعنى اهل تقوا
ذلتشان هويدا بود، ولى در قيامت اثر از عزت كفار و فساق و نشانه‏اى از ذلت متقين نمى‏ماند.

(1) مجمع البيان، ج 9، ص 213.

(2) مجمع البيان، ج 9، ص 214.

/ 676