ترجمه تفسیر المیزان جلد 19
لطفا منتظر باشید ...
" فِي سِدْرٍ مَخْضُودٍ"" سدر" نام درختى است كه بارش را عرب نبق و فارس كنار مىنامد و" مخضود" هر شاخهاى است كه تيغش بريده شده باشد، و ديگر خار در آن نباشد." وَ طَلْحٍ مَنْضُودٍ" كلمه" طلح" نام درخت موز است.بعضى «1» گفتهاند:طلح، موز نيست، بلكه درختى است كه سايهاى خنك و مرطوب دارد.بعضى «2» ديگر گفتهاند:درخت ام غيلان است، كه شكوفههايى خوشبو دارد.و كلمه" منضود" اسم مفعول از مصدر نضد" چيدن به رديف" است، پس منضود از هر چيز، رويهم چيده شده آن است.و معناى آيه مورد بحث اين است كه:اصحاب يمين در درختان موز هستند كه ميوههايش روى هم چيده شده از پايين درخت تا بالاى آن." وَ ظِلٍّ مَمْدُودٍ وَ ماءٍ مَسْكُوبٍ" بعضى «3» از مفسرين گفتهاند:" ممدود از سايهها" آن سايهاى است كه:هميشگى باشد و نور خورشيد آن را از بين نبرد و" ماء مسكوب" آبى است كه دائما در جريان باشد و هرگز قطع نگردد." وَ فاكِهَةٍ كَثِيرَةٍ لا مَقْطُوعَةٍ وَ لا مَمْنُوعَةٍ" يعنى درختانى كه ميوههايش فصلى نيست و مانند درختان دنيا نيست كه در زمستان بار نداشته باشد، ممنوعه هم نيست نه از ناحيه خود بهشتيان، كه مثلا از آن سير و خسته شده باشند، و نه از ناحيه خارج از خودشان، كه مثلا دورى محل و يا وجود خارهاى شاخه كه نگذارد ميوه آن را بچينند و يا مانعى ديگر." وَ فُرُشٍ مَرْفُوعَةٍ" كلمه" فرش" جمع فراش است، كه به معناى گستردنىها است، و كلمه" مرفوعة"
به معناى عالى و بلند است.