ترجمه تفسیر المیزان جلد 19

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 19

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

" فِي سِدْرٍ مَخْضُودٍ"" سدر" نام درختى است كه بارش را عرب نبق و فارس كنار مى‏نامد و" مخضود" هر شاخه‏اى است كه تيغش بريده شده باشد، و ديگر خار در آن نباشد.

" وَ طَلْحٍ مَنْضُودٍ" كلمه" طلح" نام درخت موز است.

بعضى «1» گفته‏اند:

طلح، موز نيست، بلكه درختى است كه سايه‏اى خنك و مرطوب دارد.

بعضى «2» ديگر گفته‏اند:

درخت ام غيلان است، كه شكوفه‏هايى خوش‏بو دارد.

و كلمه" منضود" اسم مفعول از مصدر نضد" چيدن به رديف" است، پس منضود از هر چيز، رويهم چيده شده آن است.

و معناى آيه مورد بحث اين است كه:

اصحاب يمين در درختان موز هستند كه ميوه‏هايش روى هم چيده شده از پايين درخت تا بالاى آن.

" وَ ظِلٍّ مَمْدُودٍ وَ ماءٍ مَسْكُوبٍ" بعضى «3» از مفسرين گفته‏اند:

" ممدود از سايه‏ها" آن سايه‏اى است كه:

هميشگى باشد و نور خورشيد آن را از بين نبرد و" ماء مسكوب" آبى است كه دائما در جريان باشد و هرگز قطع نگردد.

" وَ فاكِهَةٍ كَثِيرَةٍ لا مَقْطُوعَةٍ وَ لا مَمْنُوعَةٍ" يعنى درختانى كه ميوه‏هايش فصلى نيست و مانند درختان دنيا نيست كه در زمستان بار نداشته باشد، ممنوعه هم نيست نه از ناحيه خود بهشتيان، كه مثلا از آن سير و خسته شده باشند، و نه از ناحيه خارج از خودشان، كه مثلا دورى محل و يا وجود خارهاى شاخه كه نگذارد ميوه آن را بچينند و يا مانعى ديگر.

" وَ فُرُشٍ مَرْفُوعَةٍ" كلمه" فرش" جمع فراش است، كه به معناى گستردنى‏ها است، و كلمه" مرفوعة"
به معناى عالى و بلند است.

(1 و 2 و 3) مجمع البيان، ج 9، ص 218.

/ 676