يمين تقريبا تكرارى مىبود).دليل دوم اين است كه:نسخ در مورد احكام است، كه ممكن است حكمى از احكام تا مدتى موقت مصلحت داشته باشد، و بعد از آن مدت حكمى ديگر آن را نسخ كند، و اما خبر دادن از يك جريان و يا يك داستان چيزى نيست كه نسخ بپذيرد، و آيات مورد بحث دارد از آينده سابقين و اصحاب يمين خبرهايى مىدهد، اينجا چه جاى نسخ است؟ «1».بعضى «2» ديگر از اين اشكال پاسخ دادهاند كه:ممكن است روايت را حمل كرد بر اينكه وقتى اصحاب، آيه اولى را كه بين اولين و آخرين فرق مىگذاشت شنيدند، گمان كردند امت اسلام هم چنين وضعى دارند، يعنى اصحاب يمين از اين امت اندكى از ايشان است، در نتيجه رستگاران به بهشت در اين امت كمتر از بهشتيان در امتهاى گذشته است، لذا آيه شريفه" ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ ثُلَّةٌ مِنَ الْآخِرِينَ" نازل شده، اندوه آنان را از بين برد، و اينكه در حديث آمده كه آيه بعدى آيه قبلى را نسخ كرد، منظورش همين بوده كه آيه دوم آن پندارى را كه مسلمانان نامبرده از آيه اول داشتند از بين برد.ليكن خواننده عزيز توجه دارد كه حمل مذكور هيچ شاهد و دليلى در لفظ آيه ندارد، علاوه بر اين، لفظ آيه با آن منافات دارد، و مخصوصا اينكه حمل كردند نسخ را بر ازاله پندار، عبارت خود حديث آن را تحمل نمىكند، حال روايت اولى هم مخصوصا از جهت ذيلش حال همين روايت است.و در مجمع البيان در ذيل آيه" يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ" مىگويد در معناى ولدان اختلاف است، بعضى گفتهاند همان فرزندان اهل دنيا هستند، كه (به خاطر كوچكى سن) نه حسناتى دارند تا مستقلا براى خود پاداشى داشته باشند، و نه گناهانى تا عقاب شوند، ناگزير اين پست را به آنان محول كردهاند.آن گاه مىگويد:از رسول خدا (ص) هم روايت شده كه وقتى پرسيدند اطفال مشركين در آخرت چه وضعى دارند؟ فرمود:خدمتگزاران اهل بهشتند «3».
مؤلف
اين روايت را الدر المنثور هم از حسن نقل كرده، ليكن روايتش ضعيف و غير قابل اعتماد است «4».(1) تفسير كشاف، ج 4، ص 459.(2) روح المعانى، ج 27، ص 135.(3) مجمع البيان، ج 9، ص 216.(4) الدر المنثور، ج 6، ص 155.