ترجمه تفسیر المیزان جلد 19
لطفا منتظر باشید ...
و در الدر المنثور است كه حاكم (وى حديث را صحيح دانسته)، و بيهقى در كتاب" البعث"، از ابى امامه روايت كردهاند كه گفت:اصحاب رسول خدا (ص) همواره مىگفتند خداى تعالى هميشه ما را به وسيله دهاتىها سود مىرساند، دهاتىها به شهر مىآيند و از رسول خدا (ص) مسائلى مىپرسند و ما استفاده مىكنيم، هم چنان كه روزى يك اعرابى نزد رسول خدا (ص) شد و عرضه داشت:يا رسول اللَّه قرآن كريم نام درختى موذى را برده، و ما انتظار نداشتيم كه در بهشت درختى موذى وجود داشته باشد، و صاحبش را اذيت كند. حضرت پرسيد:كدام درخت است؟ اعرابى گفت:درخت سدر، كه داراى خار است. رسول خدا (ص) فرمود:مگر قرآن نفرموده:" فِي سِدْرٍ مَخْضُودٍ"؟ خودش فرموده كه خدا آن را خضد مىكند، يعنى خارش را از آن مىگيرد، و به جاى دانه دانههاى خارش ميوه به آن مىدهد، آرى سدر بهشتى ميوهاى مىآورد وقتى آن را مىشكافند هفتاد و دو رقم طعام داخل آن است، طعامهايى كه هيچ يك به رنگ ديگرى نيست «1».و در مجمع البيان مىگويد:عامه از على (ع) روايت كردهاند كه شخصى نزد آن جناب اين آيه را خواند" و طلح منضود" حضرت فرمود:طلح نيست بلكه آيه شريفه" طَلْحٍ مَنْضُودٍ" است، هم چنان كه در جاى ديگر فرموده:" وَ نَخْلٍ طَلْعُها هَضِيمٌ"، شخصى عرضه داشت:چرا پس قرآن را تغيير نمىدهيد، تا همه بخوانند" و طلع"؟ فرمود:
قرآن امروز به هم خورده نمىشود، اين روايت را فرزند آن جناب حسن بن على (ع) و قيس بن سعد نيز از آن جناب نقل كردهاند «2».و در الدر المنثور است كه:عبد الرزاق، فاريابى، هناد، عبد بن حميد، و ابن مردويه، از على بن ابى طالب روايت كردهاند كه در ذيل آيه" و طلح منضود" فرمود:منظور موز است «3».و در مجمع البيان گفته:در خبر آمده كه در بهشت درختى است كه يك نفر سواره اگر بخواهد سايه آن را طى كند، و صد سال راه برود باز هم آن را طى نخواهد كرد، و شما اگر خواستيد بخوانيد" وَ ظِلٍّ مَمْدُودٍ". و نيز در خبر آمده كه هواى بهشت همواره مانند هواى صبحگاهان تابستان نه سرد است و نه گرم «4».