ترجمه تفسیر المیزان جلد 19
لطفا منتظر باشید ...
فرموده:
" وَ إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لكِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ" «1» چون اگر منظور از تسبيح، تسبيح مجازى بود، ديگر جا نداشت بفرمايد: شما تسبيح آنها را نمىفهميد، زيرا تسبيح مجازى اين است كه: موجودى با هستى خود دلالت كند بر وجود خالق و صانعش و اين دلالتش حجتى باشد عليه منكرين صانع، و يا اين است كه هر موجودى با زبان حال تسبيح و حمد خدا بگويد، و اين دو نوع دلالت را همه كس مىفهمد، و نمىبايست بفرمايد:" و ليكن شما تسبيح آنها را نمىفهميد".پس تسبيح تمامى موجوداتى كه در آسمانها و زمين هست تسبيح با زبان، و تنزيه به حقيقت معناى كلمه است، هر چند كه ما زبان آنها را نفهميم، نفهميدن ما دليل بر اين نيست كه مثلا جمادات زبان ندارند، قرآن كريم تصريح دارد بر اينكه تمامى موجودات زبان دارند و فرموده:" قالُوا أَنْطَقَنَا اللَّهُ الَّذِي أَنْطَقَ كُلَّ شَيْءٍ" «2»." وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ"- يعنى خداى سبحان داراى مقامى منيع است، به طورى كه تمامى قدرتها را در هم مىشكند، و هيچ قدرتى نيست كه او را شكست دهد، و حكيم است، يعنى فعل او متقن و محكم است، آن قدر محكم است كه هيچ عارضهاى فعل او را فاسد نمىكند، (و چون افعال ما در معرض فساد و تباهى نيست)، و نيز آن قدر متقن است كه جاى هيچ اعتراض كردنى در آن نيست." لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ يُحْيِي وَ يُمِيتُ وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ" از آنجايى كه در ابتداى آيه خبر مقدم بر مبتدا ذكر شده و حق كلام اين بود كه بفرمايد:" ملك السماوات و الأرض له- ملك آسمانها و زمين از آن خدا است" ولى چنين نفرمود، بلكه فرمود:" از آن خدا است ملك آسمانها و زمين"، و اين عبارت انحصار را مىرساند، در نتيجه مىفهماند كه:مالك آسمانها و زمين تنها خداست، او به تنهايى است كه هر حكمى بخواهد در عالم مىراند، براى اينكه پديد آورنده همه او است، پس آنچه در آسمانها و زمين هست قيام و وجود آثار وجودش به خداست، پس هيچ حكمى نيست مگر اينكه حاكم در آن خداست، و هيچ ملك و سلطنتى نيست مگر آنكه صاحبش او است.