ترجمه تفسیر المیزان جلد 19

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 19

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

" لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ إِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ" با اينكه در سه آيه قبل فرموده بود:

" لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ"، در اينجا نيز آن را
خاطر نشان كرد، و اين تكرار براى اين بود كه بهتر بفهماند مساله بازگشت به خدا مبتنى بر عموميت ملك او است، بار اول تنها مى‏خواست مالكيت خدا را افاده كند، و در نوبت دوم خواست اين ابتناء را بفهماند، هم چنان كه در آيه‏اى ديگر مى‏بينيم مساله معاد را با مالكيت خداى تعالى با هم آورده، مى‏فرمايد:

" يَوْمَ هُمْ بارِزُونَ لا يَخْفى‏ عَلَى اللَّهِ مِنْهُمْ شَيْ‏ءٌ لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ" «1».

در جمله" وَ إِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ" كلمه" امور" جمع است، و چون الف و لام بر سر دارد و به اصطلاح ادبى جمع محلى به الف و لام است، افاده عموميت مى‏كند، همانطور كه در جمله" أَلا إِلَى اللَّهِ تَصِيرُ الْأُمُورُ" «2» نيز چنين است، در نتيجه هيچ چيز نيست مگر آنكه به سوى خدا برمى‏گردد، و هيچ كس نمى‏تواند او را از برگشتن به سوى خداى تعالى باز بدارد، و هيچ عاملى كه آن چيز را به سوى خدا برمى‏گرداند به جز اختصاص ملك به خدا نيست.

ساده‏تر بگويم:

تنها عاملى كه امور را به سوى خدا بر مى‏گرداند، اين است كه ملك عالم مختص به او است، پس امر و فرمان و حكمرانى هم تنها از آن او است.

در اين جمله و همچنين در جمله" وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ" كه قبلا بود با اينكه ممكن بود بفرمايد:

" و اليه ترجع الامور" و" و هو بما تعملون بصير" لفظ اللَّه را ذكر كرد، و شايد وجه آن اين بوده باشد كه اين دو جمله مانند يك مثل معروف دلنشين شود، و دلها را براى تاثر از ياد روز قيامت و پاداشهاى بزرگى كه در قيامت به انفاق كنندگان در راه خدا مى‏دهند، و در آيات بعد ذكرش مى‏آيد آماده‏تر سازد.

" يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهارِ وَ يُولِجُ النَّهارَ فِي اللَّيْلِ وَ هُوَ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ"" ايلاج شب در روز" و" ايلاج روز در شب" به معناى اختلافى است كه شب و روز در كوتاهى و بلندى دارند، و اين اختلاف در دو نيم كره شمالى و جنوبى درست به عكس همند، در فصلى كه در نيم كره شمالى شب‏ها بلند است، در نيم كره جنوبى كوتاه است، و در فصلى كه در نيم كره شمالى شب‏ها كوتاه و روزها بلند است، در نيم كره جنوبى به عكس آن است، و مساله اختلاف شب و روز را در كلام خداى تعالى چند بار ديديم.

(1) روزى كه خلايق همه آشكار مى‏شوند، و از ايشان نه ظاهرى بر خدا پوشيده مى‏ماند و نه باطنى، در آن روز پرسيده مى‏شوند:
ملك در امروز از آن كيست؟ از آن خداى واحد قهار. سوره مؤمن، آيه 16.

(2) آگاه باش كه كارها به سوى خدا برمى‏گردد. سوره شورى، آيه 53.

/ 676