پنج خصلت زندگى دنيا: لهو، لعب، زينت، تفاخر و تكاثر و سخنى از شيخ بهايى در اين باره
" اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَياةُ الدُّنْيا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ زِينَةٌ وَ تَفاخُرٌ بَيْنَكُمْ وَ تَكاثُرٌ فِي الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ ..."كلمه" لعب" به معناى بازى نظامدارى است (كه دو طرف بازى به نظام آن آشنايى دارند، مانند الكدولك و نظاير آن) كه اطفال به منظور رسيدن به غرضى خيالى آن را انجام مىدهند. و كلمه" لهو" به معناى هر عمل سرگرم كنندهاى است كه انسان را از كارى مهم و حياتى و وظيفهاى واجب باز بدارد. و كلمه" زينت" به اصطلاح علم صرف" بناى نوع" است، يعنى مىفهماند كه مثلا فلانى به نوعى مخصوص خود را آراسته، و چه بسا منظور از آن وسيله آرايش باشد، و به اين منظورش استعمال كنند و" آرايش"، عبارت از آن است كه چيز مرغوبى را ضميمه چيز ديگرى كنى تا مردم به خاطر جمالى كه از اين ضميمه حاصل شده مجذوب آن چيز شوند، (مثلا آرايش زنان عبارت از اين است كه زن با طلا و جواهرات و يا رنگهاى سرخ و سفيدى خود را جلوه دهد، و از ضميمه كردن آنها به خود جمالى كسب كند، به طورى كه بيننده مجذوب جمال او شود). و" تفاخر" به معناى مباهات كردن به حسب و نسب است. و" تكاثر در اموال و اولاد" به اين معنا است كه شخصى به ديگرى فخر بفروشد كه من مال و فرزند بيشترى دارم.