وجوه متعدد در معناى آيه:
" ما أَصابَ مِنْ مُصِيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَ لا فِي أَنْفُسِكُمْ إِلَّا فِي كِتابٍ ..."
" ما أَصابَ مِنْ مُصِيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَ لا فِي أَنْفُسِكُمْ إِلَّا فِي كِتابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَها ..."كلمه" مصيبت" به معناى واقعه و حادثهاى است كه به انسان يا هر چيز اصابت كند، و اسم فاعل از مصدر اصابت است، و از اصابه تير به هدف منشا گرفته، و هر چند اصابه حادثه از نظر مفهوم اعم است، هم شامل اصابه حوادث خير مىشود و هم اصابه حوادث شر، و ليكن استعمال آن در شر غلبه دارد، در نتيجه هر وقت كلمه" مصيبت" اطلاق شود بلاء و گرفتارى به ذهن تبادر مىكند، و در آيه مورد بحث هم به همين معنا است، و مراد از" مصيبتى كه در زمين و از ناحيه آن به انسانها مىرسد" قحطى و آفت ميوهها و زلزلههاى ويرانگر و امثال آن است، و مراد از" مصيبتى كه به جان آدمى روى مىآورد" بيمارى و جراحت و شكستن استخوان و مردن و كشته شدن و امثال آن است، و مراد از" برء" كه مصدر فعل" نبرأها" است خلقت از عدم است، و ضمير در فعل مذكور به مصيبت بر مىگردد.ولى بعضى «1» از مفسرين گفتهاند:ضمير مذكور به" انفس" برمىگردد.و بعضى «2» ديگر گفتهاند:به كلمه" ارض".و بعضى «3» ديگر گفتهاند:به همه اين سه كلمه، يعنى" ارض" و" انفس" و" مصيبت" برمىگردد.مؤيد احتمال اول كه همان برگشتن ضمير به مصيبت باشد اين است كه مقام آيه مقام بيان مصائبى است كه در دنيا واقع مىشود، و باعث نقصى در اموال و انفس مىگردد، و اين نيز باعث مىشود كه مردم از انفاق دست برداشته از شركت در جهاد تخلف كنند.و مراد از" كتاب" لوحى است كه در آن همه آنچه بوده و هست و تا قيامت خواهد بود نوشته شده، هم چنان كه آيات و روايات هم بر آن دلالت دارد، و اگر از ميان مصائب تنها به آنچه از زمين و از وجود خود انسانها ناشى مىشود اكتفاء كرد براى اين بود كه گفتگو در باره آنها بود.بعضى «4» از مفسرين گفتهاند:اگر مصيبتى را مقيد كرد به قيد در زمين و در انفس،
براى اين بود كه مطلق مصائب در لوح محفوظ نوشته نشده، چون لوح متناهى است، ولى حوادث نامتناهى است، و معلوم است كه متناهى گنجايش آن را ندارد كه ظرف غير متناهى شود.
(1 و 2 و 3 و 4) روح المعانى، ج 27، ص 186.