ترجمه تفسیر المیزان جلد 19

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 19

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

و سنت الهى به همين منوال جريان يافته كه آيه زير آن را به طور اجمال خاطرنشان ساخته،
مى‏فرمايد:

" وَ لِكُلِّ أُمَّةٍ رَسُولٌ فَإِذا جاءَ رَسُولُهُمْ قُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ" «1».

و اما غلبه از حيث طبيعتى كه ايمان به خدا و رسول دارد، دليلش اين است كه ايمان مؤمن به طور مطلق و بدون هيچ قيدى او را به دفاع از حق و قيام در برابر باطل دعوت مى‏كند، چنين كسى معتقد است كه اگر كشته شود رستگار مى‏گردد، و اگر هم بكشد رستگار مى‏شود، و ثبات و مقاومت او در دفاع از حق مقيد به هيچ قيدى، و محدود به هيچ حدى نيست، به خلاف كسى كه اگر از حق دفاع مى‏كند نه بدان جهت است كه حق است، بلكه بدان جهت است كه هدفى از اهداف دنيايى او را تامين مى‏كند، چنين كسى در حقيقت از خودش دفاع كرده، و به همين دليل اگر ببيند كه مشرف به هلاكت شده، و يا نزديك است گرفتار خطرى شود، پا به فرار مى‏گذارد. پس دفاع او از حق شرط و حدى دارد، و آن شرط سلامتى نفس و آن حد تامين منافع خودش است، و اين واضح است كه عزيمت بى‏قيد و شرط، بر چنين عزيمتى مقيد و مشروط، غالب مى‏شود. يكى از شواهدش جنگهاى پيامبر اسلام است كه مسلمانان در عين نداشتن عده و عده همواره غلبه مى‏كردند، و جنگها جز به پيشرفت مسلمانان خاتمه نمى‏يافت «2».

و اين غلبه و فتوحات اسلامى متوقف نشد، و جمعيت مسلمين به تفرقه مبدل نگشت، مگر وقتى كه نياتشان فاسد، و سيرت تقوا و اخلاصشان در گسترش دين حق، به قدرت‏طلبى و گسترش و توسعه مملكت (و در نتيجه حكمرانى بر انسانهايى بيشتر، و به دست آوردن اموال زيادتر) مبدل شد، در نتيجه آن فتوحات متوقف گرديد.

(1) براى هر امتى رسولى است همين كه رسولشان بيايد، خداى تعالى در بينشان به عدالت حكم راند، و ستمى نبينند. سوره يونس، آيه 47.

(2) شخصى از مترجم پرسيد آوردن ضمير" أنا" و به دنبال آن كلمه" رسلى" در آيه مورد بحث چه نكته‏اى را افاده مى‏كند، و با اينكه مى‏توانست بفرمايد:
" من و رسولانم غالبيم" چرا فرمود:
" لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَ رُسُلِي" نكته‏اى كه به ذهنم رسيد اين بود كه در عبارت اول رسولان در مقابل خداى تعالى قرار مى‏گرفتند با آوردن ضمير" أنا" خواست بفرمايد اينكه گفتم" من غالبم" منظورم من و همه كارگردانان درگاهم است، پس جمله" أَنَا وَ رُسُلِي" احتمالا مى‏تواند بدل باشد از ضميرى كه در كلمه" أغلبن" مستتر است و بخواهد اتصال رسولان به خداى تعالى را برساند. و به همين جهت باز احتمالا مى‏توان گفت كه معناى" رسلى" منحصر در فرستادگان بشرى خدا نباشد بلكه معنايش همه فرستادگان خدا باشد چه بشرى و چه ملكى و خلاصه بخواهد بفرمايد من و كارگردانان درگاهم بطور قطع غالبيم مترجم.

/ 676