ترجمه تفسیر المیزان جلد 19
لطفا منتظر باشید ...
پس بنابراين، ضمير" هم" در جمله" وَ الَّذِينَ تَبَوَّؤُا الدَّارَ وَ الْإِيمانَ مِنْ قَبْلِهِمْ" به
مهاجرين برمىگردد. و مراد، قبل از آمدنشان و هجرتشان به مدينه است." يُحِبُّونَ مَنْ هاجَرَ إِلَيْهِمْ"- يعنى مردم مدينه كسانى را كه از مكه به سويشان هجرت مىكنند به خاطر اينكه از دار كفر به دار ايمان و به مجتمع مسلمين هجرت مىكنند دوست مىدارند." وَ لا يَجِدُونَ فِي صُدُورِهِمْ حاجَةً مِمَّا أُوتُوا"- ضمير در" لا يجدون" و در" صدورهم" به انصار برمىگردد، مىفرمايد:انصار در باطن خود حاجتى نمىيابند. و ضمير" أوتوا" به مهاجرين برمىگردد، و منظور از حاجت بدانچه به مهاجرين دادند، اين است كه چشم داشتى به فىء بنى النضير نداشتند. و كلمه" من" در" مما أوتوا" به قول بعضى «1» بيانيه، و به قول بعضى «2» ديگر تبعيضى است. و معناى جمله اين است كه:انصار حتى به خاطرشان هم نگذشت كه چرا رسول خدا (ص) از فىء بنى النضير به مهاجرين داد و به ايشان نداد، و از اين بابت نه دلتنگ شدند، و نه حسد ورزيدند.بعضى «3» هم گفتهاند:مراد از حاجت، معلول حاجت است و آن حالتى است كه حاجت انسان را دچار آن مىسازد، يعنى حالت غيظ. و معناى جمله اين است كه:انصار در دل خود از اين بابت خشمى احساس نمىكنند." وَ يُؤْثِرُونَ عَلى أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ كانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ"-" ايثار" به معناى اختيار و انتخاب چيزى بر غير آن است. و كلمه" خصاصة" به معناى فقر و حاجت است. راغب گفته:كلمه" خصاص البيت" به معناى شكاف خانه است، و اگر فقر را" خصاصه" خوانده است، بدين جهت است كه فقر نمىتواند شكاف حاجت را پر كند، و به همين جهت است كه از آن به كلمه" خلة" نيز تعبير مىكنند «4».و معناى آيه اين است كه:انصار، مهاجرين را بر خود مقدم مىدارند، هر چند كه خود مبتلا به فقر و حاجت باشند. و اين توصيف از توصيف سابق در مدح رساتر، و گرانقدرتر از آن است. پس در حقيقت اين آيه در معناى اين است كه بفرمايد: " نه تنها چشمداشتى ندارند.بلكه مهاجرين را مقدم بر خود مىدارند"." وَ مَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ"- راغب مىگويد: كلمه" شح" به معناى بخل توأم با حرص است، البته نه در يك مورد، بلكه در صورتى كه عادت شده باشد «5».