ترجمه تفسیر المیزان جلد 19

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 19

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

پس خود آنان بايد قبلا حساب اعمال را برسند تا اگر صالح بوده اميد ثواب داشته باشند، و اگر طالح بوده از عقابش بترسند، و به درگاه خدا توبه برده، از او طلب مغفرت كنند.

و اين وظيفه، خاص يك نفر و دو نفر نيست، تكليفى است عمومى، و شامل تمامى مؤمنين، براى اينكه همه آنان احتياج به عمل خود دارند، و خود بايد عمل خود را اصلاح كنند، نظر كردن بعضى از آنان كافى از ديگران نيست. چيزى كه هست در بين مؤمنين كسانى كه اين وظيفه را انجام دهند، بسيار كمياب‏اند، به طورى كه مى‏توان گفت ناياب‏اند. و جمله" و لتنظر نفس" كه كلمه نفس را مفرد و نكره آورده، به همين نايابى اشاره دارد.

پس اينكه فرمود:

" وَ لْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ" خطابى است به عموم مؤمنين، و ليكن از آنجا كه عامل به اين دستور در بين اهل ايمان و حتى در بين اهل تقوى از مؤمنين در نهايت قلت است، بلكه مى‏توان گفت وجود ندارد، براى اينكه مؤمنين و حتى افراد معدودى كه از آنان اهل تقوى هستند، همه مشغول به زندگى دنيايند، و اوقاتشان مستغرق در تدبير معيشت و اصلاح امور زندگى است، لذا آيه شريفه خطاب را به صورت غيبت آورده، آن هم به طور نكره و فرموده:

نفسى از نفوس بايد كه بدانچه مى‏كند نظر بيفكند. و اين نوع خطاب با اينكه تكليف در آن عمومى است، به حسب طبع دلالت بر عتاب و سرزنش مؤمنان دارد. و نيز اشاره دارد بر اينكه افرادى كه شايسته امتثال اين دستور باشند در نهايت كمى هستند.

" ما قدمت لغد"- اين جمله استفهامى از ماهيت عملى است كه براى فرداى خود ذخيره مى‏كند، و هم بيانگر كلمه" نظر" است. ممكن هم هست كلمه" ما" را در آن موصوله بگيريم، و بگوييم موصول وصله‏اش متعلق به نظر است.

در صورت استفهام معنا چنين مى‏شود:

" بايد نفسى از نفوس نظر كند چه عملى براى فرداى خود از پيش فرستاده".

و بنابراين كه موصول وصله باشد معنا چنين مى‏شود:

" بايد نفسى از نفوس نظر كند در آنچه براى فرداى خود از پيش فرستاده".

و مراد از كلمه" غد- فردا" روز قيامت است، كه روز حسابرسى اعمال است. و اگر از آن به كلمه" فردا" تعبير كرده براى اين است كه بفهماند قيامت به ايشان نزديك است، آن چنان كه فردا به ديروز نزديك است، هم چنان كه در آيه" إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيداً وَ نَراهُ قَرِيباً" «1» به اين نزديكى تصريح كرده است.

(1) ايشان آن را دور مى‏پندارند، ولى ما نزديكش مى‏بينيم. سوره معارج، آيه 6.

/ 676