ترجمه تفسیر المیزان جلد 19
لطفا منتظر باشید ...
پس خداى تعالى هم عالم به غيب و هم عالم به شهادت است، و غير او هيچ كس چنين نيست، براى اينكه غير خدا هر كه باشد وجودش محدود است، و احاطه ندارد مگر بدانچه خدا تعليمش كرده، هم چنان كه قرآن كريم فرموده:" عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلى غَيْبِهِ أَحَداً إِلَّا مَنِ ارْتَضى مِنْ رَسُولٍ" «2» و اما خود خداى تعالى غيب على الاطلاق است، و احدى و چيزى به هيچ وجه نمىتواند به او احاطه يابد،
هم چنان كه باز قرآن كريم در اين باره فرموده:" وَ لا يُحِيطُونَ بِهِ عِلْماً" «1».و اما جمله" هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحِيمُ" از آنجا كه در سوره فاتحه در تفسير اين دو اسم سخن رفت، ديگر تكرار نمىكنيم." هُوَ اللَّهُ الَّذِي لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ ..."كلمه" ملك"- به فتح ميم و كسره لام- به معناى مالك تدبير امور مردم، و اختياردار حكومت آنان است. و كلمه" قدوس" مبالغه در قدس و نزاهت و پاكى را افاده مىكند. و كلمه" سلام" به معناى كسى است كه با سلام و عافيت با تو برخورد كند، نه با جنگ و ستيز، و يا شر و ضرر. و كلمه" مؤمن" به معناى كسى است كه به تو امنيت بدهد، و تو را در امان خود حفظ كند. و كلمه" مهيمن" به معناى فائق و مسلط بر شخصى و يا چيزى است.و كلمه" عزيز" به معناى آن غالبى است كه هرگز شكست نمىپذيرد، و كسى بر او غالب نمىآيد. و يا به معناى كسى است كه هر چه ديگران دارند از ناحيه او دارند، و هر چه او دارد از ناحيه كسى نيست. و كلمه" جبار" صيغه مبالغه از" جبر" يعنى شكسته بند و اصلاح كننده است، و بنا بر اين" جبار" كسى است كه ارادهاش نافذ است. و اراده خود را بر هر كس كه بخواهد به جبر تحميل مىكند. و" متكبر" آن كسى است كه با جامه كبريايى خود را بنماياند." سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ"- اين جمله ثنائى است بر خداى تعالى، هم چنان كه در- سوره بقره بعد از نقل اين مطلب كه كفار گفتند خدا فرزند گرفته، فرمود:" سبحانه" «2»." هُوَ اللَّهُ الْخالِقُ الْبارِئُ الْمُصَوِّرُ ..."كلمه" خالق" به معناى كسى است كه اشيايى را با اندازهگيرى پديد آورده باشد. و كلمه" بارئ" نيز همان معنا را دارد، با اين فرق كه" بارئ" پديد آورندهاى است كه اشيايى را كه پديد آورده از يكديگر ممتازند. و كلمه" مصور" به معناى كسى است كه پديد آوردههاى خود را طورى صورتگرى كرده باشد كه به يكديگر مشتبه نشوند. بنا بر اين، كلمات سهگانه هر سه متضمن معناى ايجاد هستند، اما به اعتبارات مختلف كه بين آنها ترتيب هست، براى اينكه تصوير فرع اين است كه خداى تعالى بخواهد موجودات را متمايز از يكديگر خلق كند، و اين نيز فرع آنست كه اصلا بخواهد موجوداتى بيافريند.