ترجمه تفسیر المیزان جلد 19

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 19

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خانواده حاطب نامه‏اى به او نوشته، جوياى وضع شدند.

او در پاسخ نوشت:

آرى رسول خدا (ص) چنين قصدى دارد، و نامه را به دست زنى به نام صفيه داد، و او نامه را در لاى گيسوان خود پنهان نموده به راه افتاد. در همين ميان جبرئيل نازل شد، و رسول خدا (ص) را از ماجرا خبر داد.

رسول خدا (ص) امير المؤمنين على (ع) و زبير بن عوام را به طلب آن زن فرستاد، اين دو تن خود را به او رساندند.

امير المؤمنين پرسيد:
نامه كجاست؟

صفيه گفت:
نزد من چيزى نيست.

حضرت على و زبير زن را تفتيش كردند، و چيزى همراه او نيافتند.

زبير گفت:
حال كه چيزى نيافتيم برگرديم.

امير المؤمنين فرمود:
به خدا سوگند رسول خدا (ص) به ما دروغ نگفته، و جبرئيل هم به آن جناب دروغ نگفته، و او هم به جبرئيل دروغ نمى‏بندد، و جبرئيل هم به خدا دروغ نمى‏بندد، و به خدا سوگند اى زن يا نامه را در مى‏آورى و مى‏دهى، و يا سر بريده‏ات را نزد رسول خدا (ص) مى‏برم.

صفيه گفت:
پس از من دور شويد تا در آورم. آن گاه نامه را از لاى گيسوانش درآورد. امير المؤمنين نامه را گرفت و نزد رسول خدا (ص) آورد.

رسول خدا (ص) از حاطب پرسيد:
اين چكارى است؟

حاطب عرضه داشت:

يا رسول اللَّه! به خدا سوگند اين كار را از روى نفاق نكردم، و چيزى تغيير و تبديل ندادم، و من شهادت مى‏دهم به اينكه جز خدا معبودى نيست، و اينكه تو رسول بر حق اويى، و ليكن اهل و عيال من از مكه به من نوشتند كه قريش با ما خوشرفتارى مى‏كنند، من خواستم در حقيقت حسن معاشرت آنان را با خدمتى تلافى كرده باشم.

بعد از سخنان حاطب خداى تعالى اين آيه را فرستاد:

" يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَ عَدُوَّكُمْ أَوْلِياءَ ... وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ" «1».

(1) تفسير قمى، ج 2، ص 361.

/ 676