مؤلف
از ظاهر اين حديث برمىآيد كه امام (ع) خواسته است كلمه" شىء" را به" زن" تفسير كند.و در كافى به سند خود از ابان از امام صادق (ع) روايت كرده كه فرمود:بعد از آنكه رسول خدا (ص) مكه را فتح كرد با مردان بيعت فرمود. سپس زنان آمدند تا بيعت كنند، خداى تعالى اين آيه را فرستاد" يا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذا جاءَكَ الْمُؤْمِناتُ يُبايِعْنَكَ ...". هند گفت:خدا شرط كرده كه اولاد خود را به قتل نرسانيم و ما اين كار را كردهايم، بچههايى را بزرگ كرديم و بعد كشتيم. ام حكيم دختر حارث بن هشام همسر عكرمة بن ابى جهل هم عرضه داشت:يا رسول اللَّه! اين معروفى كه خدا شرط كرده تو را در مورد آن معصيت نكنيم، چيست؟ فرمود: اين است كه لطمه به صورت نزنيد، و چهره خود را نخراشيد، و موى خود مكنيد، و گريبان چاك نكنيد، و جامه سياه نپوشيد، و صدا به واويلا بلند نكنيد. زنان مكه پذيرفتند، و با آن جناب بر طبق اين شرايط بيعت كردند.هند پرسيد:چه جور بيعت كنيم، رسول خدا (ص) فرمود:من با زنان مصافحه نمىكنم، لذا دستور داد قدحى آب آوردند، خودش دست در آب نهاد، و بيرون آورد و فرمود حال دست خود را در اين آب كنيد «1».
مؤلف
روايات در اين معانى بسيار زياد وارد شده، هم از طرق شيعه و هم از طرق اهل سنت.و در تفسير قمى به سند خود از عبد اللَّه بن سنان روايت آورده كه گفت:من از امام صادق (ع) از معناى جمله شريفه" وَ لا يَعْصِينَكَ فِي مَعْرُوفٍ" سؤال كردم، فرمود:معروف همان امورى است كه خداى تعالى بر زنان واجب كرده، مانند نماز و زكات و هر عمل خير ديگرى كه به ايشان دستور داده «2».مؤلف
اين روايت شاهد رواياتى است كه" معروف" را تفسير مىكرد به اينكه لطمه به صورت نزنيد، و چه نكنيد و چه نكنيد، و در بعضى از آنها آمده كه فرمود:و عشوهگرىهاى دوران جاهليت را ترك كنيد. و همه اينها از باب اشاره به بعضى از مصاديق آن است.(1) كافى، ج 5، ص 527، ح 5.(2) تفسير قمى، ج 2، ص 364.