از نظر اعتبار عقلى هم مطلب از اين قرار است، چون اگر در معارف الهى كه اسلام بدان دعوت مىكند، دقت كنيم خواهيم ديد كه از شريعتهاى آسمانى ديگر كه قبل از اسلام بوده دقيقتر و كاملتر است، مخصوصا توحيدى كه اسلام بدان مىخواند- و يكى از اصول عقائد اسلام است، و همه احكام اسلام بر آن اساس تشريع شده، و بازگشت همه معارف حقيقى بدانست- توحيدى است بسيار دقيق كه ما در مباحث سابق اين كتاب پارهاى مطالب در باره آن گذرانديم.
و همچنين شرايع و قوانين عملى اسلام كه در دقت آن همين بس كه از كوچكترين حركات و سكنات فردى و اجتماعى انسان گرفته تا بزرگترين آن را در نظر گرفته، و همه را تعديل نموده، و از افراط و تفريط در يك يك آنها جلوگيرى نموده، و براى هر يك حدى معين فرموده، و در عين حال تمامى اعمال بشر را بر اساس سعادت پايهريزى كرده و بر اساس توحيد تنظيم فرموده است.
آيه شريفه" الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوباً عِنْدَهُمْ فِي التَّوْراةِ وَ الْإِنْجِيلِ يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ يُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّباتِ وَ يُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبائِثَ وَ يَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلالَ الَّتِي كانَتْ عَلَيْهِمْ" «1» نيز به همين نكته اشاره نموده است و نظير اين آيه آيات ديگرى است كه در توصيف قرآن آمده.
و اين جمله، يعنى" وَ مُبَشِّراً بِرَسُولٍ يَأْتِي مِنْ بَعْدِي" هر چند تصريح به بشارت كرده، الا اينكه دلالت ندارد بر اينكه در كتاب عيسى (ع) وجود داشته، اما آيه سوره اعراف كه در چند سطر قبل نقل و ترجمه شد، از اين ابهام پرده برداشت، و فرمود" يَجِدُونَهُ مَكْتُوباً عِنْدَهُمْ فِي التَّوْراةِ وَ الْإِنْجِيلِ".
و همچنين آيه 39 سوره فتح كه در وصف رسول خدا فرموده" ذلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْراةِ وَ مَثَلُهُمْ فِي الْإِنْجِيلِ" بر اين معنا دلالت دارد.
(1) آنهايى كه پيروى مىكنند از پيامبرى درس نخوانده كه قبل از آمدنش نام او را در تورات و انجيل خود يافته بودند، و او ايشان را به همه نيكىها امر مىكند، و از همه بديها نهى مىكند، و همه پاكيزهها را برايشان حلال، و همه پليديها را بر آنان حرام مىسازد، و بارهاى سنگين دوششان را مىاندازد، و آن زنجيرهايى را كه بر دست و پا دارند باز مىكند.
سوره اعراف، آيه 157.