مراد از تزكيه و تعليم كتاب و حكمت و وجه مقدم آوردن تزكيه در جمله:
" وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ"
" وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ"- كلمه" تزكيه" كه مصدر" يزكيهم" است، مصدر باب تفعيل است، و مصدر ثلاثى مجرد آن" زكات" است، كه به معناى نمو صالح است، نموى كه ملازم خير و بركت باشد، پس تزكيه آن جناب مردم را به معناى آن است كه ايشان را به نموى صالح رشد دهد، اخلاق فاضله و اعمال صالحه را عادتشان كند، در نتيجه در انسانيت خود به كمال برسند، و حالشان در دنيا و آخرت استقامت يابد، سعيد زندگى كنند، و سعيد بميرند. و منظور از" تعليم كتاب" بيان الفاظ و تفسير معانى مشكل، و مشتبه آنست. در مقابلش" تعليم حكمت" است كه عبارتست از معارف حقيقتى كه قرآن متضمن آنست، و اگر از قرآن يك بار تعبير به آيات كرده، و فرموده:" يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ" و بار ديگر تعبير به كتاب نموده و فرموده" وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ" براى اين بوده كه- به گفته بعضى- بفهماند براى هر يك از اين دو عنوان نعمتى است كه خدا به سبب آن بر بشر منت نهاده.در اين آيه شريفه مساله تزكيه را قبل از تعليم كتاب و حكمت ذكر كرده، و در دعاى ابراهيم كه چند سطر قبل نقل شد تعليم كتاب و حكمت را جلوتر از تزكيه ذكر كرد، و اين بدان جهت بوده كه آيه مورد بحث در مقام توصيف تربيت رسول خدا (ص) است مؤمنين امت را، و در مقام تربيت، تزكيه مقدم بر تعليم علوم حقه و معارف حقيقيه است. و اما در دعاى ابراهيم مقام، مقام تربيت نبود، تنها دعا و درخواست بود، از خدا مىخواست كه اين زكات و علم به كتاب و حكمت را به ذريهاش بدهد، و معلوم است كه در عالم تحقق و خارج، اول علم پيدا مىشود، بعد تزكيه، چون تزكيه از ناحيه عمل و اخلاق تحقق مىيابد، پس اول بايد به اعمال صالح و اخلاق فاضله عالم شد، و بعد به آنها عمل كرد تا به تدريج زكات (پاكى دل) هم به دست آيد." وَ إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلالٍ مُبِينٍ"- كلمه" ان" در اين جمله مخفف" ان" است. اين جمله مىخواهد بفرمايد امت امى قبل از بعثت پيامبر در ضلالتى آشكار بودند. پس معلوم شد كه آيه مورد بحث مشتمل است بر تسبيح، و سپس حمد و سياقى كه دارد سياق منتنهادن است كه توضيحش خواهد آمد.