ترجمه تفسیر المیزان جلد 19

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 19

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

كسى كه معتقد است پيدايش و بقاى عالم مستند به نيرويى ما فوق عالم و منزه از ماده است، و يقين دارد كه در وراى اين خانه خانه‏اى ديگر، و بعد از اين زندگى زندگانى ديگرى هست، چنين كسى- و چنين قومى- در آنچه مى‏كند، سعادت هر دو نشاه را در نظر مى‏گيرد، و به همين جهت صورت اعمال اين گونه مردم، و هدفهايى كه دنبال مى‏كنند، و آرايى كه دارند با دسته اول مختلف است.

و چون بينش‏ها مختلف است سنت‏ها هم مختلف مى‏شود، مردمى كه بت‏پرستند چه آنها كه برهمايى‏اند و چه آنها كه بودايى‏اند به خاطر اينكه معتقد به معاد نيستند، سنتى دارند.

و اهل كتاب، چه آنها كه مجوسى و يا كليمى و يا مسيحى و يا مسلمانند، براى خود سنتى دارند كه مخالف با سنت ديگران است.

و كوتاه سخن اينكه:

در ميان اقوام مزبور آنها كه اهل ملت و دين آسمانى‏اند و به معاد معتقدند، به خاطر اينكه براى خود حياتى جاويد و ابدى قائلند، در اتخاذ سنت، آرايى كه مناسب با اين حيات باشد اتخاذ مى‏كنند. آنها ادعاء مى‏كنند كه بر هر انسانى لازم است كه وسيله زندگى عالم بقاء را فراهم نموده، خود را براى توجه به پروردگارش مهيا سازد، و در اشتغال به كار زندگى دنيايى كه فانى است، زياده روى نكند.

و اما كسانى كه ملت و دينى ندارند و تنها در برابر ماديات خضوع دارند رفتارى غير از اين دارند. و همه اينها كه گفته شد جاى ترديد نيست.

چيزى كه هست انسان از آنجايى كه به حسب طبع مادى‏اش رهين ماده و همه زد و بندش در اسباب ظاهرى مادى است، يا اسباب را به كار مى‏زند و يا از آن اسباب متاثر و منفعل مى‏شود، و هميشه اين سبب او را به دامن آن سبب پرتاب، و آن به دامن اين متوسلش مى‏كند، و هيچ وقت از آنها فراغت ندارد، لذا به خيالش چنين مى‏رسد كه حيات دنياى فانى اصالت دارد، و دنيا و مقاصد و مزايايى كه به زندگى دنيا مربوط مى‏شود، هدف نهايى و غرض اقصاى از وجود او است، و بايد براى به دست آوردن سعادت آن زندگى تلاش كند.

پس زندگى دنيا چنين حياتى است و آنچه در دست اهل دنيا از ذخيره، نعمت، آرزو، نيرو، و عزت هست حقيقتش همين است كه گفتيم، و آنچه را كه فقر، عذاب، محروميت، ضعف، ذلت، مصيبت، و خسران مى‏نامند نيز چنين چيزهايى است.

/ 676