ترجمه تفسیر المیزان جلد 19
لطفا منتظر باشید ...
و اين معارف كه نمونهاى از آن ذكر شد معارف و علوم بسيار زيادى است كه زندگى دنيا خلاف آن را در ذهن تصوير مىكند، و همان خلاف را آن چنان آرايش مىدهد كه صاحب ذهن، آن را حقيقت مىپندارد، و خداى تعالى در كتاب مجيدش و رسول خدا به امر
خدا در تعليمش مؤمنين را هشدار داده، دستور مىدهد كه مؤمنين يكديگر را به آنچه حقيقت است سفارش كنند، هم چنان كه فرموده:" إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِي خُسْرٍ إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ" «1»، و نيز فرموده:" يُؤْتِي الْحِكْمَةَ مَنْ يَشاءُ وَ مَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْراً كَثِيراً وَ ما يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُوا الْأَلْبابِ" «2».پس قرآن در حقيقت مىخواهد انسان را در قالبى از علم و عمل بريزد كه قالبى جديد و ريختهگرىاش هم طرزى جديد است، قرآن مىخواهد با اين ريختهگرىاش انسانى بسازد داراى حياتى كه به دنبالش مرگ نيست، و تا ابد پايدار است، و به همين معنا آيه زير اشاره نموده، مىفرمايد:" اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاكُمْ لِما يُحْيِيكُمْ" «3»، و نيز مىفرمايد:" أَ وَ مَنْ كانَ مَيْتاً فَأَحْيَيْناهُ وَ جَعَلْنا لَهُ نُوراً يَمْشِي بِهِ فِي النَّاسِ كَمَنْ مَثَلُهُ فِي الظُّلُماتِ لَيْسَ بِخارِجٍ مِنْها" «4».و ما وجه حكمت و معناى آن را در هر آيهاى كه سخن از حكمت داشت ذكر كرديم، البته به آن مقدارى كه اين كتاب مجال بحثش را داشت.و از آنچه گذشت معلوم شد اينكه بعضى گفتهاند:" تفسير قرآن، تلاوت آنست، و اما غور و كنجكاوى در معانى آيات قرآن تاويل، و ممنوع مىباشد" فاسد و سخنى بسيار دور از ذهن است.