ترجمه تفسیر المیزان جلد 19

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 19

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

و آن دليل اين است كه منشا نفاق ترس از اظهار باطن و يا طمع خير است، و پيامبر و مسلمانان آن روز كه در مكه بودند، و هنوز هجرت نكرده بودند، قوت و نفوذ كلمه و دخل و تصرف آن چنانى نداشتند كه كسى از آنان بترسد و يا طمع خيرى از آنان داشته باشد، و به اين منظور در ظاهر مطابق ميل آنان اظهار ايمان كنند و كفر خود را پنهان بدارند، چون خود مسلمانان در آن روز تو سرى خور و زير دست صناديد قريش بودند.

مشركين مكه يعنى دشمنان سرسخت آنان و معاندين حق هر روز يك فتنه و عذابى درست مى‏كردند، در چنين جوى هيچ انگيزه‏اى براى نفاق تصور نمى‏شود.!

به خلاف بعد از هجرت كه رسول خدا (ص) و مسلمانان ياورانى از اوس و خزرج پيدا كردند، و بزرگان و نيرومندان اين دو قبيله پشتيبان آنان شده و از رسول خدا (ص) دفاع مى‏نمودند، همان طور كه از جان و مال و خانواده خود دفاع مى‏كردند، و اسلام به داخل تمامى خانه‏هايشان نفوذ كرده بود، و به وجود همين دو قبيله عليه عده قليلى كه هنوز به شرك خود باقى بودند قدرت‏نمايى مى‏كرد، و مشركين جرأت علنى كردن مخالفت خود را نداشتند، به همين جهت براى اينكه از شر مسلمانان ايمن بمانند به دروغ اظهار اسلام مى‏كردند، در حالى كه در باطن كافر بودند، و هر وقت فرصت مى‏يافتند عليه اسلام دسيسه و نيرنگ به كار مى‏بردند.

وجه اينكه گفتيم:

اين دليل درست نيست، اين است كه علت و منشا نفاق منحصر در ترس و طمع نيست تا بگوييم هر جا مخالفين انسان نيرومند شدند، و يا زمام خيرات به دست آنان افتاد، از ترس نيروى آنان و به اميد خيرى كه از ايشان به انسان برسد نفاق مى‏ورزد، و اگر گروه مخالف چنان قدرتى و چنين خيرى نداشت، انگيزه‏اى براى نفاق پيدا نمى‏شد، بلكه بسيارى از منافقين را مى‏بينيم كه در مجتمعات بشرى دنبال هر دعوتى مى‏روند، و دور هر ناحق و صدايى را مى‏گيرند، بدون اينكه از مخالف خود هر قدر هم نيرومند باشد پروايى بكنند.

و نيز اشخاصى را مى‏بينيم كه در مقام مخالفت با مخالفين خود برمى‏آيند، و عمرى را با خطر مى‏گذرانند، و به اميد رسيدن به هدف بر مخالفت خود اصرار هم مى‏ورزند تا شايد هدف خود را كه رسيدن به حكومت است به دست آورده، نظام جامعه را در دست بگيرند، و مستقل در اداره آن باشند، و در زمين غلو كنند.

و رسول خدا (ص) هم از همان اوائل دعوت فرموده بود كه اگر به خدا و دعوت اسلام ايمان بياوريد، ملوك و سلاطين زمين خواهيد شد.

با مسلم بودن اين دو مطلب چرا عقلا جائز نباشد كه احتمال دهيم:

بعضى از
مسلمانان قبل از هجرت به همين منظور مسلمان شده باشند؟

/ 676