ترجمه تفسیر المیزان جلد 19
لطفا منتظر باشید ...
و ثانيا اينكه:استمرار نفاق تنها تا نزديكى رحلت رسول خدا (ص) نبود، و چنان نبوده كه در نزديكيهاى رحلت نفاق منافقين از دلهايشان پريده باشد، بله
تنها اثرى كه رحلت رسول خدا (ص) در وضع منافقين داشت، اين بود كه ديگر وحيى نبود تا از نفاق آنان پرده بردارد. علاوه بر اين، با انعقاد خلافت ديگر انگيزهاى براى اظهار نفاق باقى نماند، ديگر براى چه كسى مىخواستند دسيسه و توطئه كنند؟آيا اين متوقف شدن آثار نفاق براى اين بوده كه بعد از رحلت رسول خدا (ص) تمامى منافقين موفق به اسلام واقعى و خلوص ايمان شدند، و از مرگ آن جناب تاثيرى يافتند كه در زندگيشان آن چنان متاثر نشده بودند، و يا براى اين بوده كه بعد از رحلت يا قبل از آن با اولياى حكومت اسلامى زدوبندى سرى كردند. چيزى دادند و چيزى گرفتند، اين را دادند كه ديگر آن دسيسهها كه قبل از رحلت داشتند نكنند، و اين را گرفتند كه حكومت آرزوهايشان را برآورد، و يا آنكه بعد از رحلت مصالحهاى تصادفى بين منافقين و مسلمين واقع شد، و همه آن دو دسته يك راه را برگزيدند، و در نتيجه ديگر تصادم و برخوردى پيش نيامد؟شايد اگر بقدر كافى پيرامون حوادث اواخر عمر رسول خدا (ص) دقت كنيم، و فتنههاى بعد از رحلت آن جناب را درست بررسى نماييم، به جوانب كافى اين چند سؤال برسيم، منظور از ايراد اين سؤالها تنها اين بود كه به طور اجمال راه بحث را نشان داده باشيم.