(ص) از منبر پايين آمد، مردم وقتى چنين ديدند، دويدند و حسين را برداشتند، و او را دست به دست گردانيده تا به رسول خدا رساندند، رسول خدا (ص) آن گاه فرمود:خدا شيطان را بكشد كه فرزند چه فتنهاى است، به آن خدايى كه جانم به دست اوست، من متوجه نشدم كه از منبر پايين آمدهام «1».نظير اين روايت در شناعت لحن روايتى است كه از ابن منذر، از يحيى بن ابى كثير نقل شده كه گفت:وقتى رسول خدا (ص) صداى گريه حسن و حسين را شنيد، فرمود:اولاد فتنه است، براى اينكه گريه اين دو كودك آن چنان مرا بىخود كرد كه برخاستم در حالى كه عقل از من سلب شده بود «2». بنا بر اين يا بايد اين روايات را طرد نموده قبولش نكرد، و يا آنكه تاويل و توجيهش كرد.
روايتى در ذيل آيه:
" اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ" و" فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ" و روايتى در باره بخل ورزيدن
و در تفسير برهان از ابن شهرآشوب از تفسير وكيع روايت شده كه گفت:سفيان بن مره همدانى از عبد خير برايمان نقل كرد كه گفته بود، من از على بن ابى طالب از اين كلام خداى تعالى پرسيدم كه مىفرمايد:" اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ"، فرمود:به خدا سوگند غير از اهل بيت كسى به اين دستور عمل نكرده، اين ماييم كه همواره به ياد خداييم، و هرگز فراموشش نمىكنيم، و ماييم كه شكرش را به جاى آورده، هرگز كفرانش نمىكنيم، و ماييم كه او را اطاعت نموده، هرگز نافرمانيش نكردهايم.و چون اين آيه نازل شد اصحاب گفتند ما توانايى چنين تقوايى را نداريم، خداى تعالى آيه" فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ" را نازل فرمود، (تا آخر حديث) «3».و در تفسير قمى آمده كه پدرم از فضل بن ابى مره برايم حديث كرد كه:من امام صادق (ع) را ديدم كه از اول شب تا صبح طواف مىكرد و مىگفت:بار الها مرا از شر بخل نفسم نگه بدار. عرضه داشتم:فدايت شوم من امشب از شما به غير از اين دعا را نشنيدم. فرمود: چه بلايى بالاتر از بخل نفس سراغ دارى؟ خداى تعالى مىفرمايد:" وَ مَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ" «4».
(1 و 2) الدر المنثور، ج 6، ص 228.(3) تفسير برهان، ج 4، ص 343.(4) تفسير قمى، ج 2، ص 372.