ترجمه تفسیر المیزان جلد 19

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 19

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

" وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ"- و كسى كه بر خدا توكل كند، از نفس و هواهاى آن، و فرمانهايى كه مى‏دهد، خود را كنار بكشد و اراده خداى سبحان را بر اراده خود مقدم بدارد، و عملى را كه خدا از او مى‏خواهد بر عملى كه خودش دوست دارد ترجيح بدهد، و به عبارتى ديگر به دين خدا متدين شود و به احكام او عمل كند.

" فَهُوَ حَسْبُهُ"- چنين كسى خدا كافى و كفيل او خواهد بود، و آن وقت آنچه را كه او آرزو كند، خداى تعالى هم همان را برايش مى‏خواهد، البته آنچه را كه او به مقتضاى فطرتش مايه خوشى زندگى و سعادت خود تشخيص مى‏دهد، نه آنچه را كه واهمه كاذبش سعادت و خوشى مى‏داند.

و اينكه فرمود:

خدا كافى و كفيل او است، علتش اين است كه خداى تعالى آخرين سبب است، كه تمامى سبب‏ها بدو منتهى مى‏شود، در نتيجه وقتى او چيزى را اراده كند بجا مى‏آورد و به خواسته خود مى‏رسد، بدون اينكه اراده‏اش دگرگونى پذيرد، او است كه مى‏گويد:

" ما يُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَيَّ" «1»، و چيزى بين او و خواسته‏اش حائل نمى‏گردد، چون او است كه مى‏گويد:

" وَ اللَّهُ يَحْكُمُ لا مُعَقِّبَ لِحُكْمِهِ" «2»، و اما ساير اسباب كه انسانها در رفع حوائج خود متوسل بدانها مى‏شوند، سببيت خود را از ناحيه خدا مالكند، و آن مقدار را مالكند كه او به آنها داده، و هر صاحب قدرتى آن مقدار قدرت دارد كه به آن داده، در نتيجه در مقام فعل آن مقدار مى‏تواند عمل كند كه او اجازه‏اش داده باشد.

پس تنها خدا براى هر كس كه بر او توكل كند كافى است، و هيچ سبب ديگر چنين نيست،" إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ" خدا به هر چه بخواهد مى‏رسد، او است كه فرموده:

" إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ" «3»، و نيز فرموده:

" قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدْراً" پس هيچ چيز نيست مگر آنكه قدرى معين و حدى محدود دارد، و خداى سبحان موجودى است كه هيچ حدى او را تحديد نمى‏كند، و هيچ چيزى به او احاطه نمى‏يابد، و او خودش محيط به هر چيز است.

(1) نزد من سخن دگرگونه نمى‏شود. سوره ق، آيه 29.

(2) خداى تعالى حكم مى‏كند، و چيزى نمى‏تواند حكمش را عقب اندازد. سوره رعد، آيه 41.

(3) امر او هنگامى كه چيزى را اراده كرده باشد تنها اين است كه بگويد باش و آن چيز موجود شود. سوره يس، آيه 82.

/ 676