ترجمه تفسیر المیزان جلد 19

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 19

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

و در كافى به سند خود از حلبى، از امام صادق (ع) روايت كرده كه فرمود:

عده زنى كه حيض نمى‏بيند، و مستحاضه‏اى كه خونش قطع نمى‏شود، سه ماه است، و عده زنى كه حيض مى‏بيند، ولى حيضش منظم نيست، سه نوبت حيض ديدن و پاك شدن است.

حلبى مى‏گويد:

از آن جناب معناى جمله" إِنِ ارْتَبْتُمْ" را پرسيدم، و عرضه داشتم:

منظور از اين شك و ريبه چيست؟ فرمود:

حيضى كه بيشتر از يك ماه طول بكشد ريبه است، و صاحبش بايد سه ماه عده نگه دارد، نه اينكه معيار را حيض ديدن قرار دهد (تا آخر حديث) «1».

و نيز در همان كتاب به سند خود از محمد بن قيس از امام ابى جعفر (ع) روايت آورده كه فرمود:

عده زن حامله‏اى كه مطلقه شده وضع حملش است، و بر همسر او است كه در اين مدت نفقه او را به طور معروف و معمول بدهد تا فرزندش را بزايد «2».

و نيز در آن كتاب به سند خود از ابى الصباح كنانى از ابى عبد اللَّه امام صادق (ع) روايت كرده كه گفت:

هر گاه مردى همسرش را كه آبستن است طلاق دهد، بايد نفقه او را بپردازد، تا فرزند به دنيا آيد، همين كه فرزندش را زائيد مزد شير دادنش را مى‏دهد، و نبايد به او ضرر بزند، مگر آنكه زن شيردهى پيدا شود كه مزد كمترى بگيرد، اگر مادر طفل حاضر شد به آن مزد كمتر فرزندش را شير دهد البته او مقدم بر بيگانه است، چون مادر كودك است، لذا تا روزى كه بچه از شير گرفته مى‏شود مزد مى‏گيرد و شير مى‏دهد «3».

و صاحب كتاب فقيه به سند خود از ربعى بن عبد اللَّه و فضيل بن يسار، از امام صادق (ع) روايت كرده كه در تفسير جمله" وَ مَنْ قُدِرَ عَلَيْهِ رِزْقُهُ فَلْيُنْفِقْ مِمَّا آتاهُ اللَّهُ" فرمود:

اگر به مقدارى كه از گرسنگى نميرد به او داد، و جامه‏اش را هم تامين كرد، كه هيچ، و گرنه بايد (حاكم شرع) بين شوهر و زن طلاقى‏اش جدايى بيندازد «4».

مؤلف

اين روايت را صاحب كافى هم به سند خود از ابى بصير از آن جناب روايت كرده «5».

(1) كافى، ج 6، ص 100، ح 8.

(2 و 3) كافى، ج 6، ص 103، ح 1 و 2.

(4) فقيه، ج 3، ص 279، ح 6.

(5) كافى، ج 5، ص 512، ح 7.

/ 676