ترجمه تفسیر المیزان جلد 19

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 19

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

و در تفسير قمى در ذيل جمله" وَ أُولاتُ الْأَحْمالِ أَجَلُهُنَّ أَنْ يَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ"، آمده كه:

زن حامله اگر مطلقه شد، سرآمد عده‏اش همان وقتى است كه بزايد، و آنچه در شكم دارد بگذارد، حتى اگر بين طلاق و زائيدنش يك روز فاصله شود، پس بعد از زائيدن و پاك شدن‏
مى‏تواند شوهر كند، و همچنين به عكس، اگر بين طلاق و زائيدن نه ماه طول بكشد، عده‏اش نه ماه است، و نمى‏تواند شوهر كند، مگر بعد از وضع حمل «1».

و در كافى به سند خود از عبد الرحمن بن حجاج از ابى الحسن (ع) روايت كرده كه گفت:

من از آن جناب از زن آبستنى سؤال كردم كه شوهرش طلاقش داده، و او بچه‏اش را سقط كرده، آيا عده‏اش با سقط جنين تمام شده يا نه؟

و اگر سقط به صورت مضغه باشد چطور؟

فرمود:
هر چه را كه انداخته باشد، در صورتى كه مشخص باشد كه همان حمل است كه انداخته، چه تمام باشد و چه ناقص، عده طلاقش همان سقط است، و در عده طلاق لازم نيست خلقت بچه‏اى كه مى‏آورد تمام شده باشد «2».

و در الدر المنثور است كه ابن منذر از مغيره روايت كرده كه گفت من به شعبى گفتم نمى‏توانم گفتار على بن ابى طالب را بپذيرم، كه گفته است:

عده زن شوهر مرده آخر دو أجل است. شعبى گفت:

اتفاقا نه تنها بايد آن را بپذيرى، بلكه مانند روشن‏ترين مطالبى كه پذيرفته‏اى، بايد بپذيرى، براى اينكه همين على بن ابى طالب بارها فرمود:

آيه شريفه" وَ أُولاتُ الْأَحْمالِ أَجَلُهُنَّ أَنْ يَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ"، تنها مربوط به زنان مطلقه «3» است «4».

و نيز در الدر المنثور است كه عبد الرزاق، از عبيد اللَّه بن عبد اللَّه بن عتبة، روايت كرده كه گفت:

ابو عمرو بن حفص ابن مغيره با على بن ابى طالب به سفر يمن رفت، از يمن نامه‏اى به همسرش فاطمه دختر قيس نوشت، كه من تو را طلاق داده‏ام (و اين سومين بار بود كه او را طلاق داد) و به هشام و عباس بن ابى ربيعه نوشت كه نفقه او را بدهند، فاطمه آن نفقه را اندك شمرد و اعتراض كرد، نام‏بردگان به او گفتند:

به خدا سوگند تو اصلا نفقه ندارى مگر اين كه حامله باشى، كه نيستى، فاطمه نزد رسول خدا (ص) رفت، و مساله خود را با آن جناب در ميان نهاد، رسول خدا (ص) فرمود:

تو نفقه نمى‏برى. از آن جناب اجازه خواست تا از منزل شوهرش منتقل شود، و حضرت اجازه‏اش داد «5».

(1) تفسير قمى، ج 2، ص 374.

(2) كافى، ج 6، ص 82، ح 9.

(3) الدر المنثور، ج 6، ص 237.

(4) جا داشت شعبى اضافه كند كه عده زن شوهر مرده در جاى ديگر قرآن آمده، و فرموده:
" وَ الَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ وَ يَذَرُونَ أَزْواجاً يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَ عَشْراً" مترجم.

(5) و اين بدان جهت است كه طلاق بار سوم طلاقى نيست كه شوهر بتواند به او رجوع كند و نفقه مخصوص طلاق رجعى است. مترجم.

/ 676