ترجمه تفسیر المیزان جلد 19
لطفا منتظر باشید ...
" وَ إِنْ تَظاهَرا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلاهُ ..."- كلمه" تظاهر" به معناى پشت به پشت هم دادن، و كمك كردن است، و اصل اين كلمه" تتظاهرا" بوده، و ضمير فعل" هو" براى اين آورده شده كه بفهماند خداى سبحان عنايت خاصى به آن جناب دارد، و به همين جهت بدون هيچ واسطهاى از مخلوقاتش خود او وى را يارى مىكند، و متولى امور او مىشود، و كلمه" مولى" به معناى ولى و سرپرستى است كه عهدهدار امر" متولى عليه" باشد و او را در هر خطرى كه تهديدش كند يارى نمايد. و كلمه" جبريل" عطف است بر اسم جلاله (اللَّه)، و كلمه" صالح المؤمنين" عطف است بر كلمه" جبريل"، و منظور از" صالح المؤمنين"- به طورى كه گفتهاند «1»- صلحاى از مؤمنين است، و اگر كلمه" صالح" را مفرد آورده، معناى جمع از آن اراده كرده است، هم چنان كه خود ما نيز مىگوييم:هيچ آدم حسابى چنين كارى نمىكند، كه منظورمان از آدم جنس انسان است، و منظورمان از كار هم جنس آن كار است نه يك كار. و نيز مىگوييم:من در سامر و حاضر بودم، با اينكه كلمه" سامر" در عين اينكه مفرد است به معناى جماعتى است كه در شب در بيابان پياده شوند و به گفتگو بپردازند، و كلمه" حاضر" به معناى جمعيتى است كه اين كار را در شهر انجام دهند، پس اين دو كلمه مفرد است، و معناى جمعيت را مىدهد.ولى اين سخن درست نيست، صاحب اين قول مضاف به جمع- صالح المؤمنين- را مقايسه كرده با مفرد داراى الف و لام، از قبيل الصالح و السامر و الحاضر، و گمان كرده همانطور كه مفرد داراى الف و لام جنس را مىرساند، مضاف به جمع هم همين طور، در حالى كه چنين نيست، و ظاهر" صالح المؤمنين" معنايى است غير آن معنايى كه عبارت" الصالح من المؤمنين" آن را افاده مىكند دومى افاده جنس مىكند، ولى اولى جنسيت و كليت را نمىرساند.و در روايت وارده از طرق اهل سنت هم آمده كه رسول خدا (ص) فرمود:مراد از صالح المؤمنين تنها على (ع) است، و اين معنا در روايات وارده از طرق شيعه از ائمه اهل بيت (ع) نيز آمده، كه به زودى از نظر خواننده گرامى خواهد گذشت، ان شاء اللَّه. و مفسرين در اينكه منظور از صالح المؤمنين كيست اقوالى ديگر
دارند، كه چون هيچ يك دليل نداشت از نقلش صرفنظر كرديم.