مؤلف
اين حديث به طرق مختلف و الفاظى مختلف نقل شده، ليكن به روشنى با آيات مورد بحث كه همه در يك سياق قرار دارند تطبيق نمىشود.و نيز در آن كتاب است كه ابن سعد و ابن مردويه، از ابن عباس روايت كردهاند كه گفت:عايشه و حفصه خيلى به هم علاقمند بودند و با هم مىجوشيدند، روزى حفصه به خانه پدرش عمر رفت، و با پدر گرم گفتگو شد، رسول خدا (ص) وقتى خانه را از حفصه خالى ديد، فرستاد كنيزش بيايد، و با كنيزش در خانه حفصه بود، و اتفاقا آن روز روزى بود كه بايد رسول خدا (ص) به خانه عايشه مىرفت، عايشه آن جناب را با كنيزش در خانه حفصه يافت، منتظر شد تا بيرون بيايد، و سخت دچار غيرت شده بود، رسول خدا (ص) كنيزش را بيرون كرد، و حفصه وارد خانه شد و گفت:من فهميدم كه چه كسى با تو بود، به خدا سوگند تو با من بدى مىكنى. رسول خدا (ص) فرمود. به خدا سوگند راضيت مىكنم، و من نزد تو سرى مىسپارم آن را حفظ كن. پرسيد آن سر چيست؟ فرمود: آن اين است كه به خاطر رضايت تو اين كنيزم بر من حرام باشد و تو شاهد آن باش. حفصه چون اين را شنيد نزد عايشه رفت و سر رسول خدا (ص) را نزد او فاش ساخت، و مژدهاش داد كه رسول خدا (ص) كنيز خود را بر خود حرام كرد، همين كه حفصه اين عمل خلاف را انجام داد، خداى تعالى پيامبر گراميش را بر آن واقف ساخت، و در آخر فرمود:" يا أَيُّهَا النَّبِيُّ لِمَ تُحَرِّمُ ما أَحَلَّ اللَّهُ لَكَ" «2».
مؤلف
اين روايت هم آن طور كه بايد به روشنى با آيات مورد بحث و مخصوصا با جمله" عَرَّفَ بَعْضَهُ وَ أَعْرَضَ عَنْ بَعْضٍ" نمىسازد، زيرا ظاهر اين عبارت اين است كه خداى تعالى بعضى از خلافكاريهاى آن دو زن را بيان كرد، و همه را بيان نكرد، و ظاهر عبارت " يا أَيُّهَا النَّبِيُّ" اين است كه همه آن اسرار را براى رسول خدا (ص) فاش ساخت، و به آن جناب عتاب كرد كه چرا چيزى را كه پروردگارت برايت حلال كرده بر خود حرام مىكنى.
(1 و 2) الدر المنثور، ج 6، ص 239.