ترجمه تفسیر المیزان جلد 19

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 19

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

و نيز در آن كتاب است كه طبرانى و ابن مردويه، از ابن عباس روايت كرده‏اند كه در تفسير آيه" وَ إِذْ أَسَرَّ النَّبِيُّ إِلى‏ بَعْضِ أَزْواجِهِ حَدِيثاً" گفته:

حفصه در خانه خودش به درون اطاق رفت و ديد كه رسول خدا (ص) در حجره او با ماريه كنيزش عمل زناشويى انجام مى‏دهد، رسول خدا (ص) به حفصه فرمود:

جريان را به عايشه خبر مده تا من به تو بشارتى بدهم، و آن بشارت اين است كه پدرت بعد از من و بعد از ابو بكر زمامدار مسلمانان مى‏شود.

حفصه بلافاصله خبر را به عايشه رسانيد، عايشه از رسول خدا (ص) پرسيد:

چه كسى به تو خبر داد كه پدر من و پدر حفصه بعد از تو زمامدار مى‏شوند؟

فرمود:
خداى عليم و خبير، عايشه گفت:

من ديگر به روى تو نظر نمى‏كنم تا ماريه را بر خود حرام كنى، رسول خدا (ص) هم او را بر خود حرام كرد، و اينجا بود كه آيه شريفه" يا أَيُّهَا النَّبِيُّ لِمَ تُحَرِّمُ ..." نازل گرديد «1».

مؤلف

روايات در اين باب بسيار زياد، و بسيار مختلف است، و در بيشتر آنها آمده كه ماريه را به خاطر كلام حفصه بر خود حرام كرد، نه به خاطر كلام عايشه، و گوينده" مَنْ أَنْبَأَكَ هذا- چه كسى اين را به تو خبر داد" حفصه بود، نه عايشه، و منظور حفصه از اين سؤال اين بود كه چه كسى به تو خبر داد كه من جريان ماريه را به عايشه رساندم.

و اين روايات با همه كثرتش در عين حال، ابهامى را كه در جمله" عَرَّفَ بَعْضَهُ وَ أَعْرَضَ عَنْ بَعْضٍ" هست، برطرف نكرده و روشن نكرده كه رسول خدا (ص) براى چه كسى بعضى از داستان را تعريف كرد، و از بعضى ديگرش صرفنظر نمود.

بله در روايتى كه ابن مردويه از على (ع) نقل كرده آمده است كه هيچ انسان بزرگوارى به خود اجازه نمى‏دهد ته و توى يك ماجرا را در آورد، براى اينكه خداى عز و جل (در باره رسول گراميش) مى‏فرمايد:

" عَرَّفَ بَعْضَهُ وَ أَعْرَضَ عَنْ بَعْضٍ" قسمتى از داستان را با پى‏گيرى كشف كرد، و از بقيه آن صرفنظر نمود «2». و نيز در روايتى كه ابن ابى حاتم، از مجاهد «3» و ابن مردويه از ابن عباس نقل كرده‏اند «4» آمده كه آن قسمتى را كه رسول خدا (ص) پى‏گيرى و كشف كرد مساله ماريه بود، و آنچه را كه از پى‏گيريش صرفنظر نمود
مساله زمامدارى ابو بكر و عمر بعد از رحلت خود بود، چون ترسيد اشاعه پيدا كند.

(1 و 2 و 3 و 4) الدر المنثور، ج 6، ص 241.

/ 676