ترجمه تفسیر المیزان جلد 19

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 19

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

و منظور از" ما يسطرون" آن اعمالى است كه فرشتگان حفظه و كرام الكاتبين مى‏نويسند.

و بعضى «1» اين احتمال را هم داده‏اند كه تعبير به صيغه جمع در" يسطرون" صرفا براى تعظيم باشد، نه كثرت. ليكن اين احتمال درست نيست.

و نيز بعضى «2» احتمال داده‏اند كه:

منظور آن چيزى باشد كه در آن مى‏نويسند، و آن لوح محفوظ است.

بعضى ديگر احتمال داده‏اند:

مراد از قلم و آنچه مى‏نويسند صاحبان قلم، و نوشته‏هاى ايشان باشد. اما همه اين احتمالات واهى و بى‏اساس است.

مراد از نعمت در آيه:
" ما أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّكَ بِمَجْنُونٍ"

" ما أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّكَ بِمَجْنُونٍ" اين جمله آن مطلبى است كه خداى تعالى براى اثباتش سوگند خورده، و خطاب در آن به رسول خدا (ص) است، و حرف" باء" در كلمه" بنعمة" باى سببيت و يا مصاحبت است. و معناى جمله اين است كه تو به خاطر نعمتى- و يا با نعمتى- كه خدا به تو ارزانى داشته مجنون نيستى.

و سياق آيه دلالت دارد بر اينكه مراد از اين نعمت، نعمت نبوت است، چون ادله‏اى كه دلالت بر نبوت آن جناب مى‏كند، هر گونه اختلال روانى و عقلى را از آن جناب دفع مى‏كند، زيرا اگر دفع نكند بر نبوت هم دلالت ندارد، و اگر نكند هدايت الهى كه لازمه نظام حيات بشرى است پا نمى‏گيرد، و اين آيه در مقام رد تهمتى است كه به آن جناب مى‏زدند و مجنونش مى‏خواندند. و در آخر همين سوره تهمت ايشان را حكايت كرده، مى‏فرمايد:

" وَ يَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ".

بعضى «3» از مفسرين گفته‏اند:

مراد از نعمت، فصاحت بيان، عقل كامل، سيرت مرضيه، و برائت آن جناب از هر عيب و اتصافش به هر صفت پسنديده است، چون ظهور اين صفات خود دليل قطعى است بر اينكه چنين كسى مجنون نيست، ليكن بيان گذشته ما در حجيت قاطع‏تر است، و آيه مورد بحث و آيات بعدش به طورى كه ملاحظه مى‏فرماييد در مقام تسليت دادن به رسول خدا (ص) و دلخوش ساختن آن جناب است، مى‏خواهد آن جناب را تاييد كند، و در عين حال سخن كفار را تكذيب نمايد.

(1 و 2) تفسير فخر رازى، ج 30، ص 78 و 79.

(3) مجمع البيان، ج 10، ص 333.

/ 676