ترجمه تفسیر المیزان جلد 19
لطفا منتظر باشید ...
و كلمه" زنيم" به كسى گفته مىشود كه اصل و نسبى نداشته باشد. بعضى «1» گفتهاند به معناى كسى است كه از زنا متولد شده، و خود را به قومى ملحق كرده باشد، و در واقع از آن قوم و دودمان نباشد. بعضى «2» ديگر گفتهاند:زنيم كسى است كه به لئامت و پستى مشهور باشد. بعضى «3» ديگر گفتهاند:كسى است كه در شرارت علامتى داشته باشد، كه با آن شناخته شود، و چون در محفلى سخن از شرارت رود، او قبل از هر شرورى ديگر به ذهن در آيد، و اين چند معنا همه به هم نزديكند.پس اين نه صفت رذيله، اوصافى است كه خداى تعالى بعضى از دشمنان دين را كه پيامبر (ص) را به اطاعت خود و مداهنه دعوت مىكردند توصيف كرده، و در حقيقت جامع همه رذائل است." عُتُلٍّ بَعْدَ ذلِكَ زَنِيمٍ"- معنايش اين است كه شخص مورد نظر بعد از آن معايب و رذائلى كه برايش ذكر كرديم عتل و زنيم هم نيز هست. بعضى «4» از مفسرين گفتهاند از تعبير" بعد ذلك" فهميده مىشود كه دو صفت اخير از ساير رذائلى كه برايشان شمرد بدتر است.و ظاهرا در اين جمله اشارهاى است به اينكه شخص مورد نظر آن قدر داراى صفات خبيث است كه ديگر جا ندارد در امر حق از او اطاعت شود، و بر فرض هم كه از آن خبائث صرفنظر شود، وى فردى تندخو و خشن و بىاصل و نسب است كه اصلا نبايد در جوامع بشرى به مثل او اعتنا شود، بايد از هر جامعهاى طرد شود، و افراد جامعه نه به سخن او گوش دهند و نه در عملى پيرويش كنند." أَنْ كانَ ذا مالٍ وَ بَنِينَ" ظاهرا كلمه" أن" حرف لام در تقدير دارد، و تقدير آن" لان" باشد، و اين جار و مجرور متعلق به فعلى است كه از مجموع صفات رذيله مذكور استفاده مىشود، و معنايش اين است كه:" او چنين و چنان مىكند براى اينكه مالدار است".