ترجمه تفسیر المیزان جلد 19

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 19

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

و اما بنا بر آنچه در روايات آمده، كه آيات مورد بحث در مورد نفرينى نازل شد كه رسول خدا (ص) عليه مشركين كرد، و عرضه داشت:

" پروردگارا! رفتار ملايمت را عليه قبيله مضر مبدل به شدت فرما، و آن را به صورت قحطى بنما، نظير قحطى يوسف". در اين صورت منظور از بلاء در جمله" إِنَّا بَلَوْناهُمْ" خصوص قحطى خواهد بود، و اينكه بلاى آنان را تشبيه كرد به بلاى صاحبان باغ، براى همين بوده كه باغ مذكور در اثر بلاء خشك شد. اما مطلبى كه هست، اين است كه آخر داستان صاحبان باغ كه يكديگر را ملامت كردند، و قرآن فرمود:

" فَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلى‏ بَعْضٍ يَتَلاوَمُونَ" با داستان قحطى مكه آن طور كه بايد منطبق نيست.

و به هر حال معناى جمله" إِنَّا بَلَوْناهُمْ" اين شد كه ما ايشان را به بلاء مبتلا كرديم،" كَما بَلَوْنا". هم چنان كه مبتلا كرديم" اصحاب الجنة" صاحبان باغ را، كه مردمى يمنى بودند، و باغى در آنجا داشتند كه داستانشان در بحث روايتى آينده مى‏آيد ان شاء اللَّه.

كلمه" اذ" ظرف زمان است براى فعل" بلونا" يعنى در زمانى مبتلاشان كرديم كه" أقسموا" سوگند خوردند، كه" لَيَصْرِمُنَّها" به زودى ميوه‏هاى باغ‏شان را مى‏چينند،" مصبحين" در همين صبح فردا خواهند چيد.

از اين جمله برمى‏آيد كه قبل از رسيدن فرداى مذكور دور هم جمع شده مشورت كرده‏اند كه صبح همان شب ميوه را بچينند" وَ لا يَسْتَثْنُونَ" بدون اينكه بگويند:

ان شاء اللَّه مى‏چينيم، بلكه همه اعتمادشان بر نفس خودشان و بر اسباب ظاهرى بود، ممكن هم هست منظور از جمله" وَ لا يَسْتَثْنُونَ" اين باشد كه مقدارى از ميوه‏ها را براى فقرا و مساكين استثناء نكردند.

" فَطافَ عَلَيْها"- پس دور زد و دوره كرد آن باغ را" طائف" بلايى دور زن، كه شبانه همه اطراف باغ را احاطه نمود،" من ربك" از ناحيه پروردگارت،" وَ هُمْ نائِمُونَ" در حالى كه صاحبان باغ در خواب بودند" فَأَصْبَحَتْ كَالصَّرِيمِ"، باغ مانند درختى شد كه ميوه‏اش را چيده باشند. و ممكن است به اين معنا باشد كه آن باغ مانند شب تار سياه شد، چون در اثر آتشى كه خدا به سوى آن فرستاد درختانش سوخت. و يا به اين معنا باشد كه باغ مذكور مانند بيابانى ريگزار شد، كه هيچ گياهى در آن نمى‏رويد و هيچ فايده‏اى بر آن مترتب نمى‏شود.

" فَتَنادَوْا مُصْبِحِينَ ... قادِرِينَ" كلمه" تنادى" كه مصدر فعل" تنادوا" است به معناى ندا كردن يكديگر است، اين‏
او را ندا كند و او اين را. و كلمه" اصباح" كه مصدر اسم فاعل" مصبحين" است، به معناى داخل در صبح شدن است.

/ 676