ترجمه تفسیر المیزان جلد 19

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 19

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

و مراد از" مسلمين" كسانى هستند كه تسليم فرمان خدايند، و جز آنچه او اراده كرده پيروى نمى‏كنند، اگر انجام كارى را اراده كرده انجام مى‏دهند، و اگر ترك كارى را خواسته ترك مى‏كنند، در مقابل اين تسليم همان كلمه" اجرام" است، و آن به اين معنا است كه كسى عمل زشت مرتكب بشود، و مطيع فرمان خدا نباشد.

اين آيه و آيه بعدش تا جمله" أَمْ عِنْدَهُمُ الْغَيْبُ فَهُمْ يَكْتُبُونَ" در مقام رد مساله تساوى مجرمين و مسلمين است، كه از طرف كفار ادعا شده بود، و چون اين ادعا محتملاتى داشت، يكى يكى آنها را ايراد نموده و به صورت استفهام انكارى رد مى‏كند.

بيان حجت چنين است كه يكسان بودن مجرمين و مسلمين كه كفار چنين پنداشته‏اند يا از طرف خداى تعالى و موهبت و رحمتى از او است، و يا از ناحيه او نيست.

اگر از ناحيه او باشد قطعا بايد يا عقل خود ما انسانها هم بدان حكم كند، كه مى‏بينيم عقل چنين حكمى ندارد، قرآن كريم هم به همين معنا اشاره نموده مى‏فرمايد:

" ما لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ".

و يا دليلى نقلى بر آن دلالت كند، كه چنين دليلى هم نيست، و قرآن كريم به نبود اين چنين دليل نقلى اشاره نموده، مى‏فرمايد:

" أَمْ لَكُمْ كِتابٌ ...- نكند كتابى (و دليلى نقلى و آسمانى) در دست داريد ..."، و يا اين است كه دليل بر اين حكم كه كفار كرده‏اند نه عقل است و نه نقل، بلكه گفت و شنودى شفاهى است كه خدا با آنان كرده، و آنها از خدا قول گرفته‏اند كه در قيامت بين آنان و اهل تسليم و عبادت به مساوات رفتار كند، اين هم كه معقول نيست، زيرا مردم عادى مانند انبيا نيستند، تا خدا شفاهى با آنان سخن بگويد. خوب تا اينجا سه تا احتمال را آورديم، و جوابش را هم گفتيم.

احتمال چهارم اينكه:

اصلا آن حكم از ناحيه خدا نباشد در اينجا نيز چند احتمال هست:

يكى اينكه حكم تساوى بين مجرمين و مسلمين حكمى جدى باشد. و ديگر اينكه صرف بهانه‏اى باشد براى فرار از مسئوليت، در صورت جدى بودن سه احتمال هست، يكى اينكه حكمى كه مى‏كنند مستند به خودشان باشد، به اين معنا كه خودشان كارگردان صحنه قيامت باشند و امور قيامت را به نفع خود بچرخانند، از آن جمله خود را با مسلمانان يكسان سازند هر چند كه خدا نخواهد قرآن كريم از اين احتمال جواب داده كه:

" سَلْهُمْ أَيُّهُمْ بِذلِكَ زَعِيمٌ" از ايشان بپرسيد كدامشان زعيم و متولى در تدبير امور قيامت هستند؟ و يا اين است كه حاكم در اين حكم شركاء و خدايان ايشانند، از اين هم پاسخ داده كه" أَمْ لَهُمْ شُرَكاءُ فَلْيَأْتُوا بِشُرَكائِهِمْ- نكند حاكم بر اين حكم شركاء ايشانند، اگر چنين است بگو تا شركاى خود را
بياورند".

/ 676